«اُدْعُ إِلَىٰ سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ ۖ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ» (نحل/ ۱۲۵)؛ «با حکمت و موعظهی نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با آنان به گونهای که بهتر است مجادله نما».
متن شبهه:
منصور هاشمی خراسانی در ص۱۵۲ کتاب «بازگشت به اسلام» ادّعا می کند «امويان، واپسين گروهي بودند که اسلام آورده بودند، بلکه نوعاً تا مجبور نشده بودند اسلام نياورده بودند» در حالی که بنی امیّه در فتح مکّه اسلام آوردند و بعد از آن تا زمان رحلت رسول خدا، گروههای زیادی به نزد پیامبر آمدند و اظهار اسلام کردند. همچنانکه قبایلی چون هوازن و ثقیف بعدها اسلام آوردند. کسی که مدّعی بازگشت به اسلام است، باید تاریخ اسلام را بداند!
پاسخ به شبهه:
با اندکی دقّت آشکار میشود که حضرت علامه پس از آنکه میفرماید: «امويان، واپسين گروهي بودند که اسلام آورده بودند» بلافاصله عبارت را تعدیل و تکمیل میکند و میفرماید: «بلکه نوعاً تا مجبور نشده بودند اسلام نياورده بودند» و اهل علم میدانند که «بلکه» حرف إضراب و تدارک برای عدول از عبارت قبلی به عبارت دقیقتر است و در کلام اهل فصاحت و بلاغت، رایج و معمول است.
قطع نظر از این نکته فنّی و مهم که بر شبهه افکنان کم سواد و عیب جو پوشیده مانده، واضح است که بنی امیّه آخرین گروه «مؤثّر» و «قابل ذکری» بودند که بعد از فتح مکّه اسلام آوردند و گروههای دیگری که پس از آنان اسلام آوردند عموماً دستههای کوچکی از قبایل گمنام یا قبایل تحت نفوذ و سیطرهی اهل مکّه بودند که به تبع آنان به اسلام روی آوردند. به عبارت دیگر، آخرین گروهی که پیش از استقرار کامل حکومت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بر جزیرة العرب اسلام آوردند بنی امیّه بودند؛ به نحوی که تا شمشیر را نزدیک گردنهای خود احساس نکردند، اسلام نیاوردند.
واضح است که حضرت علّامه در این بخش از کتاب، به اصطلاح در مقام اجمال است نه تفصیل؛ یعنی ایشان در مقام بیان این نیست که پس از بنی امیّه هیچ کس از قبیلهی دیگری مسلمان نشده است تا کسی با یافتن چند نفر از قبیله دیگر که بعد از امویان مسلمان شدهاند، مثال نقضی پیدا کرده باشد! بلکه در مقام بیان تقابل تاریخی میان دو قبیلهی بزرگ بنی هاشم و بنی امیّه است و اشاره میفرماید که بنی امیّه در مسأله سابقه در اسلام، قابل مقایسه با بنی هاشم نیستند و در مفضول بودن آنان نسبت به بنی هاشم، همین بس که با زور اسلام آوردند و «فی الجمله» واپسین گروه قابل توجّهی بودند که به اسلام داخل شدند. لذا طرح این شبهه بدون در نظر گرفتن مقام بیان و مقصود نویسنده، گونهای مغالطه و روشی غیر علمی برای انحراف ذهن مخاطب شمرده میشود مانند آنکه خداوند در آیه ۹۸ سوره انبیاء[۱]، هر آنچه غیر خدا پرستیده می شود را هیزم جهنّم میشمارد و اسلام ستیزان لجوج ایراد میگیرند که عیسی علیه السلام هم توسّط عدّهای پرستیده میشد و طبق این آیه باید هیزم جهنّم باشد! در حالی که به وضوح تعبیر خداوند در این آیه شریفه، اجمالی است و جز مغرضان کوردل و کجاندیش چنین ایرادی نمیگیرند.
امیدواریم خصومت شبهه افکنان با نهضت مبارک بازگشت به اسلام آن ها را به جانبداری از امویان و فضیلت تراشی برای آنان نکشاند!
- ۱ . ↑ إِنَّكُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنتُمْ لَهَا وَارِدُونَ