متن پادکست
بسم الله الرحمن الرحیم
خواهران و برادران عزیز و مخاطبان گرامی! سلام علیکم و رحمت الله. امیدوارم که حال همگی شما خوب باشه.
چندی پیش، یکی از این دوستان ما که در گروه ندای شیعه هم ما مباحثه و گفتگویی با ایشون داشتیم و از مخالفان حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی هستن، یک ادعایی کردن و یک فراخوان مناظرهای دادن که در نوع خودش جالب بود (!) و باعث شد که من توضیحاتی رو در قالب این فایل صوتی عرض بکنم و به هر حال ایدهی خیلی جالبی ایشون به من دادند که ازشون تشکر میکنم. ایشون گفتن که ما حاضریم دربارهی تعارض مبنای بعضی گروهها و جریانها از جمله گروه «نهضت بازگشت به اسلام» و گفتمان حضرت علامه در مواجهه با غدیر خم مناظره بکنیم؛ یعنی ایشون ادعا داره که مبنای حضرت علامه در مواجهه با غدیر، مبنای متعارضیست.
خوب، فارغ از این قضیه، من میخوام در این جلسه راجع به موضوع دیگری صحبت بکنم، از زاویهی دیگری مسئله رو نگاه بکنم و اون هم تعارض مبنای خود این آقایان با غدیر خم هست، تعارض ولایت مطلقهی انتصابیهی فقیه با غدیر خم هست و البته حاضر هستم، همین جا اعلام میکنم، در این رابطه با ایشون، یا دوستان ایشون، یا اساتید ایشون مناظرهای رو داشته باشیم ان شاء الله. پس ایشون میگفت که در مواجهه با غدیر خم مبنای حضرت علامه دچار یک تعارضاتی است. اما من میگم اساس مبنای اینها با غدیر خم در تناقض و تعارض هست و این دو تا یک مقدار با هم تفاوت داره. خب، پیام غدیر چه بود دوستان عزیز؟
پیامبر اکرم در غدیر خم، در روز ۱۸ ذی الحجه چه کردن؟ امام مسلمین رو به صورت شفاف و صریح با نصّ صریح خودشون تعیین کردن. یعنی این نشان میدهد که در اسلام، مبنای مشروعیتِ یک پیشوا، یک رهبر، یک امام، آن است که از سوی خدا و رسول تعیین شده باشه. یعنی منصوب -به اصطلاح فنی و علمی- منصوب به نصب خاص باشه، یا منصوص به نصّ عینی باشه. نصّ بر عین، یعنی دقیقاً، مشخصاً، مصداقاً معلوم باشه این امام چه کسی هست. خدا و رسول او رو یاد کرده باشند. خب، پیامبر اکرم در روز غدیر چه فرمود؟ فرمود: «من کنت مولاه فهذا علیّ مولاه»[۱]؛ هر کس من مولای او بودم، من بر او ولایت دارم، این علی هم مولای اوست. خب، این روشن شد. ولایت اون حضرت، حضرت علی بن أبی طالب با انتصاب پیامبر روشن شد. اما امروز آقایان در قالب نظریهی باطل ولایت مطلقهی فقیه میگن این فقیهی که الان در مسند امور هست، به نصّ عام منصوب شده. یعنی میگن یک نصب عامی اتفاق افتاده. حالا پیامبر اکرم و اهل بیت یه روایتی نقل میکنن، میگن حرف از فقیه و عالم و اینها آمده، مصداق این فقیه اینجا، اینه، به صورت عام نصب شده، ما میایم چه کار میکنیم؟ ما فقیه جامع الشرایط رو تشخیص میدیم کیه! ما اون رو کشف میکنیم!! یک حرف جدید و بدعت آمیز و عجیب و غریبی اینها میزنن که اتفاقاً این حرفشون خیلی شبیه هست به اون چیزی که ما در جهان مسیحیت داریم؛ یک رویهی غیر اسلامیست اساساً. چون امروز هم پاپ، چجوری انتخاب میشه؟ یک شورای کاردینالهاست، اینها میشینن دور هم، حالا یک اباطیل و اراجیف و توهماتی هم دارن. میگن مثلاً روح القدس به ما الهام کرده، چه کرده که ما فهمیدیم این مثلاً فرد از میان ما، این کاردینال، باید پاپ باشه. حالا بعداً کاشف به عمل میاد که فاسدترینشون و در واقع اون کسی که قویترین مافیا رو داشته، حالا بعد به عنوان پاپ انتخاب شده، این وسط هم دَم دیگران رو احتمالاً دیده!! خب حالا بگذریم. بنا بر این، پیام غدیر، امروز نفی میکنه و رد میکنه ولایت مطلقهی فقیه رو و اینهایی که ادعا میکنن، خود رو منادی غدیر میدانند و پروفایلشون رو میذارن «من غدیریام»، اینها نه تنها رهرو غدیر و پیرو غدیر نیستن، بلکه کاملاً در خلاف مسیر و خلاف جهت غدیر دارن حرکت میکنن. پیام غدیر برای اون زمان و برای آینده چه بود؟ این بود که امامِ مشروع و حاکمِ مشروع کسیست که منصوص باشه، منصوب باشه، عیناً و دقیقاً معرفی شده باشه تا مردم بتونن اون رو بشناسن، نه اینکه هر کس از یک گوشهای پیدا شد بگه ما حالا چون نامِمون فقیهِ، در روایت هم آمده الفقهاء، مثلاً، أمناء الرسل، العلماء ورثة الأنبیاء، ما هم میتونیم صاحب ولایت باشیم! خب این واقعاً حرف سخیف و عجیبیست! اینجا میرسیم به کلام حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی که با این مضمون میفرمایند که[۲] دروغ میگه کسی که میگه من شیعه هستم، اما امروز از کسی غیر مهدی پیروی میکنه، حمایت میکنه، از حکومت او در واقع حمایت میکنه و پشتیبانی میکنه. خوب، دروغ میگه کسی که [میگه] شیعه هست و این، نکتهی اول.
نکتهی بعدی اینکه نه تنها اینها به هر حال منحرف شدن از پیام غدیر و از مسیر غدیر، بلکه مرتکب انحرافی به مراتب بدتر از انحراف سقیفه شدن. در سقیفهی بنی ساعده، به هر حال، عدهای گفتن که چون شورای حل و عقد ما رو انتخاب کردن، به ما رأی دادن، مسلمین هم با ما بیعت کردن، ما شدیم خلیفه. هیچ کس اونجا ادعا نداشت ما منصوب از طرف خداوند هستیم، ما رو خدا منصوب کرده، ما امام منصوب من الله هستیم. در حالی که این آقایون معتقدن ولایتشون ولایت رسول اللهِ؛ ولایت انتصابیِ، و خدا اونها رو امروز منصوب کرده و مردم موظفن که اونها رو تأیید بکنن، حمایت بکنن، مشروعیتِ اونها رو گردن بنهن. خب، این انحراف خیلی عظیمیست و اینکه کسی ادعا بکنه خداوند او رو منصوب کرده، در حالی که خداوند او رو منصوب نکرده باشه. در اینجا ما میتونیم مراجعه کنیم به روایاتی که از اهل بیت نقل شده و خود این آقایون هم قبولش دارن و به عنوان نمونه، از اهل بیت طاهرین نقل شده، روایت شده که میفرمایند[۳]: «من ادعی الإمامة ولیس من اهلها فهو کافر»؛ «هر کس ادعای امامت بکنه و اهل اون نباشه، کافره.» خوب البته حالا ما اصراری نداریم که کسی رو تکفیر بکنیم، منتهی کلام اهل بیت رو داریم نقل میکنیم. طبق مبنای حضرت علامه، هر کس ادعای مسلمانی بکنه و متظاهر به اسلام باشه، در حکم مسلمان هست، اگرچه اگر چنین کسی چیزی رو معتقد بشه و کاری رو انجام بده که بر خلاف ضروریات اسلام باشه، او رو ما منافق میدانیم و او رو دچار نفاق میدانیم. در روایت دیگری از امام باقر علیه السلام[۴] در تفسیر این آیهی شریفه که میفرماید: «وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ تَرَى الَّذِينَ كَذَبُوا عَلَى اللَّهِ وُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّةٌ ۚ»؛ یعنی روز قیامت کسانی که بر خدا دروغ بستن رو میبینی در حالی که رویهای اونها، صورتهای اونها سیاه هست. امام میفرماید این دربارهی کسیست که میگه من امامم، در حالی که امام نیست، «مَنْ قَالَ إِنِّي إِمَامٌ ولَيْسَ بِإِمَامٍ». این هم در، روایت قبل هم همینطور، در کتاب کافی، جلد ۱ صفحه ۳۷۲ و کتاب غیبت نعمانی صفحه ۱۱۳ و ۱۱۶ این دو روایت آمده بود. در روایت دیگری از امام صادق علیه السلام آمده، میفرمایند[۵]: سه تن هستند که خداوند اصلاً با اونها حرف نمیزنه در روز قیامت، «ولا یزکیهم»، و اونها رو پاکیزه نمیکنه و برایشان عذابی دردناک هست. خوب، کیَن اون سه گروه؟ «من ادعی امامة من الله لیست له»؛ «هر کس امامتی از جانب خداوند رو ادعا بکنه که برای او نیست.» الان آقایان میگن دیگه، امام فلانی، امام بهمانی؛ امام خمینی، امام خامنهای! خب اینها ادعای ولایت مطلقهی انتصابی دارن. میگن خدا ما رو منصوب کرده به عنوان رهبر، به عنوان پیشوا. خودتون هم میگید، امام، منظور پیشواست. خوب، پیشوای منصوب من الله! یعنی ولایت انتصابی داره. خدا به او ولایت داده. خب این، همون امامت میشه. «ومن جحد اماما من الله»؛ کسی که، گروه دوم، کسی که انکار بکنه امامی از جانب خداوند رو و گروه سوم میفرماید کسیست که گمان بکنه دو گروه اول، بهرهای از اسلام دارن، نصیبی از اسلام دارن و در حقیقت گمان بکنه اینها بهرهمند هستن از اسلام. این هم در کتاب کافی، جلد ۱، صفحه ۳۷۳ آمده. بنا بر این، ما نتیجهای میتونیم بگیریم از مجموعهی این صحبتها و اون هم این است که اولاً حرف اینها کاملاً متعارض هست با غدیر، این نتیجهی اول و اینها، گفتیم بر خلاف مسیر غدیر دارن شنا میکنن، با وجود اینکه خودشون خیلی ادعا دارن، داعیهدار پیروی از غدیر هستن. نکتهی دوم اینکه انحرافی که اینها مرتکب شدن و کجروی اینها به مراتب بدتر از سقیفه هست و انحراف اینها به مراتب سیاهتر و خطرناکتر از سقیفه هست و نکتهی سوم هم جایگاه اینها رو ما نزد کلام اهل بیت و آن چیزی که از اهل بیت روایت شده و خودشون هم قبول دارن، ما میبینیم که اهل بیت چه اندازه نکوهش میکنن، چه اندازه سرزنش میکنن و ملامت میکنن و اونها رو بدعاقبت میدانند، کسانی که چنین ادعاهایی دارن، و نکتهی بعد هم که ما میتونیم نتیجه بگیریم اینه که این مجموعه، این ادعا، کسانی که مدعیِ ولایت مطلقهی فقیه شدن و حامیان و پیروان اونها، یعنی کسانی که فکر کردن این ادعا جایی در اسلام داره، «و من زعم ان له فی الإسلام نصیبا»، کسانی که اینجوری هستن، اینها یک فرقهی ضاله و انحرافی و بسیار خطرناک هستن و در حقیقت، چیزی رو ادعا کردن که نه واقعاً شیعه به اون معتقده، نه سنی به اون معتقده و تنها ما این رو در میان فِرَق انحرافی، در میان دجالها، در میان مدعیان کذاب میبینیم.
کسانی که میگن من امام هستم، خدا منو منصوب کرده، خدا منو برگزیده، خدا منو فرستاده، من نایبم، من یمانیَم، من معصومم، من چیَم!! بین اینها ما چنین ادعاهایی رو میبینیم که مدعی انتصاب از جانب خداوند هستن، مدعی مشروعیتِ حکومتِ خودشون هستن و این هم یک بدعتیست که متأسفانه در مذهب تشیع اینها وارد کردن در همین چهل سال حکومتشون، و إلا مبنای سنتی شیعه، اتفاقاً همون مبنای غدیر هست و مبنای سنی هم، اهل تسنن هم، یک، دچار یک سری انحرافاتی شده، اما باز اونها هم مدعی آسمانی بودن خلفاشون نیستن، نمیگن خدا اونها رو منصوب کرد. میگن یک مسئلهی زمینیست، یک مسئلهی حکومتیست و مردم میتونن، مثلاً شورای حل و عقد میتونن خلیفه رو منصوب بکنن و نکتهی آخر هم اینکه بنده باز دوباره تکرار میکنم، با موضوع تعارض ولایت فقیه با غدیر خم تا روز ۱۸ ذی الحجه ان شاء الله آمادگی مناظره با این دوستان رو داریم. اعلام آمادگی بکنن، ما در خدمتشون خواهیم بود ان شاء الله.
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته.
- ۱ . ↑ «مَنْ کُنْتُ مَولاهُ فَهٰذا عَلِيٌّ مَولاهُ»؛ «هر کس من مولای او هستم این علی مولای اوست»
- ۲ . ↑ «قالَ ٱلْمَنْصُورُ لِجَماعَةٍ مِنَ ٱلشِّیعَةِ: کَذَبَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ مِنْ شِیعَةِ عَلِيٍّ وَ هُوَ یَتَشَیَّعُ لِغَیْرِ ٱلْمَهْدِيِّ»؛ «جناب منصور به جماعتی از شیعه فرمود: دروغ میگوید کسی که میپندارد از شیعهی علی است، در حالی که از غیر مهدی طرفداری میکند»! (پرسش و پاسخ ۲۳۲)
- ۳ . ↑ از جعفر بن محمّد صادق روایت شده است که فرمود: «مَنِ ادَّعَى الإِمَامَةَ ولَيْسَ مِنْ أَهْلِهَا فَهُوَ كَافِرٌ» (کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۷۲؛ ابن بابویه، عقاب الأعمال، ص۲۱۴؛ نعمانی، الغیبة، ص۱۱۶)؛ «هر کسی ادّعای امامت کند، در حالی که از اهل آن نیست کافر است»
- ۴ . ↑ از ابو جعفر باقر روایت شده است که در تفسیر سخن خداوند: «وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ تَرَى الَّذِينَ كَذَبُوا عَلَى اللَّهِ وُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّةٌ ۚ» (زمر/ ۶۰)؛ «و روز قیامت کسانی که بر خداوند دروغ بستند رویهاشان را سیاه میبینی»، فرمود: «مَنْ قَالَ إِنِّي إِمَامٌ ولَيْسَ بِإِمَامٍ» (کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۷۲؛ ابن بابویه، عقاب الأعمال، ص۲۱۴؛ نعمانی، الغیبة، ص۱۱۳)؛ «(مصداق آن) کسی است که میگوید من امام هستم، در حالی که امام نیست»
- ۵ . ↑ از جعفر بن محمّد صادق روایت شده است که فرمود: «ثَلَاثَةٌ لَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّه يَوْمَ الْقِيَامَةِ ولَا يُزَكِّيهِمْ ولَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ مَنِ ادَّعَى إِمَامَةً مِنَ اللَّه لَيْسَتْ لَه ومَنْ جَحَدَ إِمَاماً مِنَ اللَّه ومَنْ زَعَمَ أَنَّ لَهُمَا فِي الإِسْلَامِ نَصِيباً» (کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۷۳)؛ «سه تن هستند که خداوند در روز قیامت با آنان سخن نمیگوید و آنان را پاک نمیکند و برایشان عذابی دردناک است: کسی که امامتی از جانب خداوند را ادّعا کند که برای او نیست و کسی که امامی از جانب خداوند را انکار کند و کسی که بپندارد این دو در اسلام نصیبی دارند»