معرّفی کتاب شریف «بازگشت به اسلام» نوشته حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی
أعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمت الله
در این فایل صوتی بنده قصد دارم توضیحات کوتاه و مختصری رو در ارتباط با اثر گرانسنگ و ماندگار حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی حفظهالله تعالی تحت عنوان «بازگشت به اسلام» خدمت شما عزیزان عرض بکنم. در ابتدا موضوع کتاب رو خدمت شما میگم بعد از اون ویژگیها و مختصات مهم کتاب رو عرض میکنم و سپس بخشهای مختلف کتاب رو بخشهای چهارگانه کتاب رو به صورت البته گذرا و تیتروار خدمت شما ارائه میکنم و در قسمت آخر هم اون دسته از مواضع محوری ایشون، دیدگاههای مهم و أحیاناً چالش برانگیز ایشان رو اشارهای خواهیم کرد.
موضوع کتاب
در ابتدا باید عرض بکنیم که کتاب شریف «بازگشت به اسلام» کتابی در حوزهی اسلام شناسی و نقد قرائت رسمی است؛ یعنی چی نقد قرائت رسمی؟ یعنی اون قرائت موجود و قرائت حاکم از اسلام که در میان مسلمانان رایج هست و شایع هست و به عبارت دیگر، موضوع کتاب «بازگشت به اسلام» شناخت اسلام و بازتعریف مبانی و منابع اسلامی در کنار یک نگاه نقّادانه و یک آسیبشناسی از عقاید و اعمال مسلمانان هست. این رو اجمالاً میتونیم به عنوان موضوع کتاب در نظر بگیرید.
ویژگیهای کتاب
اما ویژگیهای کتاب: ویژگی اول این است که این کتاب مبتنی بر یقینیات و مسلمات هست؛ یعنی مبتنی بر اموری که مسلمانان بهش یقین دارند، قطعاً اون رو باور دارند و در عین حال متّکی است بر مسلّمات؛ یعنی اموری که مسلمانان نسبت بهش تسلیماند، اون رو پذیرفتند به اون باور دارند و بنابراین مبتنی است این کتاب بر مشترکات اسلامی؛ یعنی همهی مسلمانان از هر مذهب و گروه و جناحی میتوانند به این کتاب مراجعه بکنند و اون رو قبول بکنند. در عین حال این کتاب بر کنار است از ظنّیات و موهومات و خرافات و از بدعتهای مذهبی، از اون چیزهایی که بعد از گذشت قرنها متاسفانه با دلایل و انگیزههای گوناگون برساخته شده و ابداع شده و به اسلام نسبت داده شده اما هیچ اصلی در اسلام نداره. خب این کتاب بری است از چنین چیزهایی.
نکتهی دوم این است که این کتاب بیانش بیان مشکلی نیست؛ نویسندهی فرزانه و مجاهد این کتاب به دنبال مشکلگویی و مبهمگویی و این جور چیزها نبوده و شما در این کتاب به قول معروف، به تعبیر عامیانه قلمبه و سلمبه گویی نمیبینید. بله این کتاب بنیادی ترین و عمیقترین معارف اسلامی رو تبیین کرده، اما با زبانی گویا با عباراتی ملموس و قابل فهم و هر مسلمانی با هر سطح سوادی به این کتاب مراجعه بکنه، میتوانه مطالبش رو بفهمه و برداشت بکنه.
نکتهی سوم این است که این کتاب یک کتاب «مذهبی» نیست؛ یعنی یک کتاب شیعی به معنای مصطلح یا یک کتاب سنی به معنای مصطلح نیست، یا یک کتاب فرقهای یک کتاب سیاسی، یا مثلاً یک کتاب ضدّ امنیتی نیست، نخیر؛ ساحت این کتاب شریف از اینجور حواشی بحمدالله پیراسته است. این یک کتاب علمی و اسلامی هست که همهی مسلمانان باید بهش مراجعه کنند، فارغ از هیچ حاشیهای.
نکتهی چهارم این است که این کتاب شریف معضلات روز جهان اسلام رو بهش پرداخته و نکتهی مهم این است که به کلی گویی بسنده نکرده، فقط به بیان درد بسنده نکرده بلکه درمان رو هم گفته و برای برون رفت از معضلات و بحرانهای حال حاضر جهان اسلام این کتاب راهکار داره، راه حل ارائه داده و ناقص و عقیم مباحث رو رها نکرده.
و نکتهی آخر هم این هست که نویسندهی فرزانهی این کتاب اهل مجامله و مصلحتاندیشی و تعارف و این جور حرفها نیست، ایشان هر جا انحرافی دیده در میان هر یک از مذاهب در میان هر یک از جریانها، اون رو با شجاعت و با صراحت و البته به صورت مستدل بیان کرده و در واقع اهل ملاحظهکاری به معنای منفیاش نیست این کتاب.
بخشهای کتاب
اما بخشهای این کتاب رو هم من سریع یک اشارهای بکنم یک مروری بکنیم و بریم بخش بعدی. خب این کتاب چهار بخش دارد:
بخش یکم معیار و موانع شناخت است، ایشان عقل رو به عنوان معیار شناخت معرفی میکند و معتقد هست که هفت مانع وجود دارد که اگر اینها در افراد وجود داشته باشه در نفس انسان وجود داشته باشه اینها عقل را فاسد میکنه مانع میشه تا عقل حق رو از باطل تمییز بده و اون موانع هم عبارتند از: جهل، تقلید، اهواء نفسانی، دنیاگرایی، تعصّب، تکبّر و خرافهگرایی.
در بخش دوم ایشان به اثبات ضرورت بازگشت به اسلام و امکان بازگشت به اسلام میپردازند؛ یعنی هر دو رو اثبات میکنند.
در بخش سوم که عنوانش هست «موانع بازگشت به اسلام» ایشون اون عوامل و اون اسباب و انگیزههایی که از ابتدا و از بعد پیامبر اکرم، اینها مانع شد تا اسلام عملاً اقامه بشه، اسلام اجرا بشه رو برمیشمارند و در موردش صحبت میکنند؛ عواملی مثل اختلاف مسلمانان، حاکمیت غیر خداوند، آمیزش با ملل و فرهنگهای غیر اسلامی، رواج حدیث گرایی و عوامل دیگر که انشاءالله مطالعه میکنید.
و در بخش چهارم هم که طولانیترین بخش کتاب است و از جهاتی بسیار مهم است؛ ایشون مفهوم اسلام و مصداق اون رو و منابع و مبانی اسلام رو توضیح میفرمایند و تشریح میکنند.
برخی نکات محوری کتاب
اما در وقت باقیمانده من چند مورد از مواضع مهم ایشون و نکات محوری کتاب رو عرض می کنم انشاءالله که مورد توجه و استفادهی شما قرار بگیره.
نکتهی اول این است که ایشان معتقدند که عقل با فلسفه متفاوته و اشکال میکنند بر کسانی که این دو تا رو یکی دانستند و معتقدند آنچه معیار شناخت هست عقل عقلایی است نه عقل فلسفی.
نکتهی دوم این است که ایشان معتقدند نزاع قدیمی و هزار ساله میان دو گروه از متکلمین مسلمان یعنی میان اشاعره و عدلیه بر سر موضوع حسن و قبح یک نزاع لفظی بوده متأسفانه و این نزاع قابل حل هست؛ خب اشاعره معتقد به حسن و قبح شرعی بودند و عدلیه معتقد به حسن و قبح عقلی. اما ایشان میفرمایند: این نزاع ناشی از بیتوجهی و غفلت نسبت به این مسأله بوده که امر و نهی خداوند گاهی تشریعی است و گاهی تکوینی گاهی از طریق شرع به ما میرسه و گاهی از طریق عقل؛ در حالی که عقل و شرع هر دو از یک مبدأ صادر شدند و این دو تا نمیتونند با هم منافاتی داشته باشند.
نکتهی سوم در ارتباط با تقلید هست، نظر ایشان دربارهی تقلید در بخش اول کتاب تبیین شده. ایشان تقلید رو یکی از موانع شناخت میدانند همونطور که برشمردیم در موانع شناخت، و تقلید رو موجب ظن میدانند و از همین جهت اون رو باطل و بی اعتبار میشمارند خب تقلید هم انواع مختلفی داره تقلید از پیشینیان، تقلید از عالمان، تقلید از ظالمان و کافران و همینطور تقلید از اکثریت منتها خب در بین این پنج گونه بحث تقلید از عالمان اهمیت بیشتری داره و متاسفانه تعصباتی هم دربارهاش وجود داره در جامعهی ما که در جای خود انشاءالله این مبحث رو مطالعه میفرمایید.
نکتهی چهارم نظریهی ولایت مطلقهی فقیه است که امروزه طرفدارانی هم داره و مبتنی بر این نظریه حکومتی تشکیل شده. خب ایشان ولایت مطلقه فقیه رو یک غلوی در حق حاکمان مسلمان میدانند و عقلاً امکان ولایت مطلقهی فقیه رو منتفی میدانند.
نکتهی پنجم هم در ارتباط با حکومت اسلامی هست. نظر ایشان در ارتباط با حکومت اسلامی، ایشان معتقدند که حکومت و حق حاکمیت منحصراً برای خداوند است و خداوند اون رو به هر کس که بخواهد میدهد و خداوند هم آن رو به خلیفهی خودش داده بنابراین طبق نظر ایشان مبنای مشروعیت سیاسی در اسلام چی هست؟ اذن شارع است، اذن خاص شارع است و به عبارت فنی نص قطعی خداوند متعال هست که مشروعیت یک حاکم رو روشن میکنه.
و نکتهی آخر هم این است که ما میدانیم که خلیفهی خداوند در زمان ما که اون رو منصوب کرده خداوند امام مهدی علیه السلام است اما دلیل عدم دسترسی مردم به اون حضرت و دلیل ظاهر نبودن اون حضرت برخلاف توهم رایج حکمت خداوند نیست؛ بلکه دلیلش تقصیر خود مردمه، دلیلش کوتاهی و کم کاری مردم در حمایت از امام مهدی علیه السلام است. مردم زمینههای لازم برای تشکیل حاکمیت آن حضرت رو تامین نکردند، امنیت اون حضرت رو تامین نکردند از او حفاظت نکردند خوب اون حضرت امروز ظاهر نیست بلکه به جای امام مهدی از دیگران حمایت کردند و زمینهی تشکیل و برقراری حکومت دیگران رو مردم فراهم کردند، لذا نتیجهاش آن شد که امروز امام مهدی ظاهر نیست اما حاکمان دیگر ظاهرند.
بنابراین تشکیل حاکمیت امام مهدی در زمان ما ممکن هست و به دست مردم هم هست مشروط بر اینکه مردم تقصیر خودشون رو جبران بکنن، به اصطلاح جبران مافات بکنند و به جای حمایت از این و آن از امام مهدی حمایت کنند. لذا در زمان غایب بودن و ظاهر نبودن امام طبق نظر حضرت علامه مجوزی برای مراجعه به سایر حاکمان وجود نداره؛ چون ظاهر نبودن امام مهدی مقصرش خود مردمند. خب حالا اینکه مردم چه باید بکنند و چگونه باید زمینهی ظهور رو فراهم بکنند و چگونه باید از آن حضرت حمایت بکنند این چیزی است که حضرت علامه در کتاب شریف بازگشت به اسلام و کتاب دیگری که در پایگاه اطلاع رسانی حضرت علامه منتشر شده تحت عنوان هندسهی عدالت این به صورت کامل تبیین شده که انشاءالله عزیزان مطالعه خواهند فرمود.
سپاسگزارم از توجه و عنایت شما انشاءالله که موفق و مؤید باشید.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.