چند هفتهای است که اوضاع افغانستان به هم ریخته است! دولت مستقر، به راحتیِ آب خوردن و در کمال ناباوری سرنگون شد و طالبان پس از حدود دو دهه مجدداً قدرت را به دست گرفتند. اگرچه قاطبهی طالبان، به لحاظ مذهبی گرایش حنفی دارند؛ ولی آنچه که از کارهای مذموم و ناجوانمردانهی آنان در رسانههای رسمی و غیر رسمی به نمایش گذاشته میشود، انسان را به یاد گروهکهای مفسدی چون داعش و القاعده میاندازد که پیرو تفکر وهابیت یا همان سلفیت تکفیری هستند و تفکر اموی را به تصویر میکشند! این شباهت رفتاری در حالی است که از قرار معلوم، کینه و نزاع شدیدی میان طالبان و گروهک داعش وجود دارد!
بعید نیست این تفکر اموی که امروز نمایندگان مختلف با نامهای متعدّدی دارد، با حمایت آل سعود و چراغ سبز کافران و متجاوزان، سایر کشورهای منطقه را نیز تحت تاثیر خود قرار دهد و حلقهی ارتجاع در منطقه را استوارتر نماید! انسان اگر به اوضاع کشورهای منطقه از شرق خراسان تا غرب شام و شمال آفریقا نظر کند، این سخن خداوند به ذهنش متبادر میشود که فرموده است: ﴿فَاخْتَلَفَ الْأَحْزَابُ مِنْ بَيْنِهِمْ ۖ فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ مَشْهَدِ يَوْمٍ عَظِيمٍ﴾[۱]؛ «پس احزاب و گروههایی از میان آنان اختلاف كردند، پس وای بر كسانی كه كافر شدند، از حضور در روزی بزرگ»! در خبری مشهور نیز از امیر مؤمنان علی علیه السلام نقل شده است که فرمود: «فرج آل محمد با سه نشانه همراه است: جنگ و اختلاف در میان اهل شام، خروج پرچمهای سیاه از خراسان و ترسی در ماه مبارک رمضان»![۲]
ایام محرم الحرام سپری میشود. ایامی که در آن هر انسان آزادهای، حسین علیه السلام و یاران آن حضرت و از جمله جناب مسلم بن عقیل را یاد میکند. حسین علیه السلام به عنوان رهبر جبههی حق، در مقابل یزید به عنوان رهبر جبههی باطل قرار گرفت. البته نزاع میان هاشمیان و امویان تنها محدود به واقعهی کربلا نبوده و قبل و بعد از آن نیز برقرار بوده است! همچنانکه جناب علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی نیز، در زمان شکلگیری و آغاز فعالیتهای گروهک داعش در حدود سال ۲۰۱۴ میلادی، از آن یاد نموده و فرموده است: «امروز یک جریان اموی عریان، در منطقهی شام همان خاستگاه امویان، با قیادت برخی از آل ابی سفیان در حال شکلگیری است که إحیاء حکومت اجداد خود را تحت عنوان خلافت اسلامی، دنبال میکند و بسیاری از مسلمانان را با این عنوان و به امید بازسازی شکوه مادّی دوران آنان، جذب خویش میسازد تا بدین ترتیب، صفآرایی تازهای را در برابر بازماندهای از خاندان رسول خدا انجام دهد و این انگاره را تقویت نماید که منازعهی امویان با هاشمیان را پایانی نیست»![۳]
آری، به نظر میرسد که این نزاع به تقابل نهایی خود نزدیک میشود؛ به طوری که امویان در شام حول سفیانی جمع میشوند و هاشمیان در خراسان حول خراسانی موعود! لشکر شام متشکل از منافقان و لشکر خراسان متشکل از مؤمنان، یک دو قطبی را در جهان اسلام ایجاد خواهند نمود و جنگ حق علیه باطل و نور علیه ظلمت و عقل علیه جهل به نهایت خود خواهد رسید! لشکر خراسان برای مهدی علیه السلام و تشکیل حکومت او زمینهسازی میکند و لشکر شام برای احیاء شکوه مادی بنیامیه! چنانکه از جعفر بن محمد صادق علیهما السلام نقل شده است که فرموده است: «إنا و آل أبی سفیان أهل بیتین تعادینا فی الله: قلنا صدق الله و قالوا کذب الله، قاتل أبوسفیان رسول الله صليالله عليه وآله و قاتل معاویۀ علی بن ابیطالب عليهالسلام و قاتل یزید بن معاویۀ الحسین بن علی عليهالسلام و السفیانی یقاتل القائم»[۴]؛ «ما و خاندان ابوسفیان، دو خانواده هستیم که به جهت خداوند با یکدیگر دشمنی کردیم؛ ما خداوند را تصدیق کردیم و آنان تکذیبش کردند؛ ابوسفیان با پیامبر صلی الله علیه و آله جنگید و معاویه با علی بن ابیطالب عليه السلام جنگید و یزید با حسین بن علی عليه السلام جنگید و سفیانی نیز به مصاف قائم عليه السلام میرود»!
اما رهبر جبههی شام، طبق اخبار متواتر، شخصی موسوم به سفیانی است از نسل آل ابی سفیان، بسیار بیرحم و خشن، مورد حمایت یهودیان و کافران! او جنایات هولناک و فراوانی میکند و بالأخره بر تمام رقبای خود در شام چیره میشود و به عراق و خراسان و عربستان لشکرگشایی میکند و خون مسلمانان و محبان اهل بیت علیهم السلام را میریزد! در نهایت هم به جنگ با پرچمهای سیاه خراسان و مهدی علیه السلام اقدام میکند!
به هر حال پر واضح است که این شخص و این جریان، هواداران خود را با تبلیغات گسترده و از روی تطمیع و فریب به سوی خود فرا خواهد خواند تا به اهداف شوم خود جامهی عمل بپوشاند و منافقان و ظالمان و سفیهان نیز مثل مور و ملخ جذب او خواهند شد. جناب علامه خراسانی حفظه الله تعالی در ضمن یک گفتار، از فتنهی سفیانی به عنوان بزرگترین فتنهی باقیمانده یاد کردهاند؛ چنانکه آمده است: «هرآینه من برای شما از فتنهها در دینهایتان بیمناکم، پس به چیزی که بدان علم یافتهاید چنگ در زنید و آن را با دندان بگیرید و به خاطر جهل یک جاهل وا نگذاریدش، اگرچه صدای خود را بالا آورد و با تازیانهاش بزند! گفتم: فدایت شوم، آیا این فتنههایی که بر اهل شام و عراق فرود آمده است را میبینید؟! فرمود: هیچ قاتل و مقتولی در آن نیست مگر اینکه در آتش است! گفتم: برای چه؟! فرمود: هر دو حکومت را میجویند! سپس فرمود: وای بر گردنکشان عرب از شرّی که نزدیک شده است! گفتم: آیا پس از این فتنهها فتنهی دیگری را میبینید که از آنها بزرگتر باشد؟! فرمود: آری و هیچ فتنهای نمیآید مگر اینکه از فتنهی پیش از خود بزرگتر است و همانا بزرگترین فتنهای که باقی مانده، فتنهی سفیانی است؛ چراکه او پوست مردان را میکَند و شکم زنان را میدرد! گفتم: اگر او را درک کردیم چه کنیم؟! فرمود: اگر آن گونه شد، به سوی من»![۵]
باشد که خداوند توفیق گردهمایی زمینهسازان ظهور خلیفهاش در خراسان را فراهم آورد و ما را نیز از مؤمنان و مجاهدانی قرار دهد که در زیر پرچمهای سیاه خراسان، تحت رهبری خراسانی موعود به هم میپیوندند تا پرچم را به صاحب آن یعنی مهدی علیه السلام تحویل دهند؛ در حالی که کشتههای آنان شهیدند و جنگشان مصداق بارز جهاد فی سبیل الله!
- ۱ . ↑ مریم/۳۷
- ۲ . ↑ محمد بن إبراهيم النعمانی، الغیبة، ج ۱، ص ۲۵۸
- ۳ . ↑ بازگشت به اسلام، ص ۱۶۱
- ۴ . ↑ معجم احادیث الامام المهدی، ج ۳، ص ۴۶۷
- ۵ . ↑ پایگاه اطلاعرسانی معظم له؛ گفتار کد ۱۵