اخیراً مطلع شدیم که دسترسی به پایگاه علمی فرهنگی «سیاه پرچمان خراسان» در کشور ایران مسدود شده است؛ اتفاقی که به هیچ وجه دور از انتظار نبود؛ چراکه مسئولان ذیربط در ایران، در طول چهل سال حاکمیت خود نشان دادهاند که تاب تحمل هیچگونه صدای مخالفی را ندارند و به طرق مختلف مخالفان خود را -ولو دوستان دیرینشان باشند- ساکت و خاموش میسازند؛ هرگاه توانستهاند آنها را به صورت فیزیکی حذف کردهاند و هرگاه قادر به انجام چنین کاری نبودهاند، آنها را با اشاعهی دروغ، تهمتپراکنی و طرح جرمهای ساختگی، بیآبرو، خانهنشین و محصور کردهاند؛ چنانکه همزمان با کشتار بیسابقهی مردم، دسترسی به اینترنت را به صورت سراسری مسدود کردند تا مبادا صدای مظلومیت آنان به گوش جهانیان برسد! این در حالی است که ما از ابتدای تأسیس این پایگاه، همواره با اینها مدارا کردهایم تا مبادا به دشمنی با حق تحریض شوند و به این سبب، بر بار گناهانشان بیفزایند و بیش از طرح مطالب جنجالی، به بررسی مسائل روز و مناسبات جهان اسلام، پاسخگویی به شبهات و مناظره حول نهضت مقدّس بازگشت به اسلام پرداختهایم و به انتشار کارهای صوتی-تصویری از قبیل پادکستهای آموزشی، اعتقادی و اخلاقی و نماهنگهای زیبا در حوزهی علوم و معارف اسلامی مداومت داشتهایم. اما ظاهراً این رویکرد نیز به مذاق آقایان خوش نیامده و از همین مقدار محتوای اسلامی هم ترسیدهاند و ترجیح دادهاند این باریکه را هم ببندند، مبادا تشنگان حقیقت جرعهای بنوشند و به برکت آموزههای علامهی بزرگوار حضرت منصور هاشمی خراسانی، دیو هفت سر[۱] نفس را شکست دهند و این مجریان ظلم را کنار زنند و مجری عدل[۲] را بر سر کار آورند! وانگهی فیلتر کردن پایگاه سیاه پرچمان خراسان و مسدود کردن وبلاگهای متعددی که توسط برادران و خواهران مؤمن اداره میشود، بزرگتر از فیلتر کردن پایگاه رسمی دفتر حضرت علامه نبود؛ پایگاهی که در زمانهی فَترت تأسیس شد تا مبادا مردم بگویند بشارتدهنده و انذاردهنده به سوی ما نیامد. آری، بشارتدهنده و انذاردهنده به سویتان آمد و خداوند به هر کاری تواناست.
با مروری گذرا بر منابع خبری رسمی، دانسته میشود که مسئولیت فیلترینگ در ایران برعهدهی کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه[۳] است که از برخی اشخاص منصوب توسط رهبر این کشور و برخی اشخاص منتخب توسط مردم این کشور تشکیل شده است. البته روی سخن در این مطلب تنها با این اشخاص نیست، بلکه با تمام کسانی است که به نحوی در این فرآیند دخیلند؛ از کسی که فعالیتهای مؤمنان در فضای مجازی را رصد میکند و گزارش میدهد و کسی که تصمیم میگیرد و کسی که فرمان میدهد و کسی که میتواند جلوی آن را بگیرد و نمیگیرد و کسی که دکمهی فیلترینگ را فشار میدهد تا کسی که در ادارهی زیرساختها مسئولیتی دارد و کسی که برای آنها چای میریزد!
برای هر کسی که با معارف نهضت مقدّس بازگشت به اسلام آشناست و آن را دنبال میکند، پوشیده نیست که فیلترکردن پایگاههای حامیان این نهضت در عصر حاضر، ظلمی بزرگ و خبطی آشکار است؛ چراکه اولاً این نهضت برخلاف سایر جنبشهای موجود، مطلقاً به حاکمیت غیر معصوم دعوت نمیکند، بلکه با دعوت به سوی خداوند و با محوریت قرار دادن شعار «البیعة للّه» (بیعت تنها برای خداست)، نقشهی راه زمینهسازی برای ظهور را طرح، تدوین، تبیین و اجرا نموده و بدین ترتیب گفتمان اصیل مهدویت را إحیا کرده و اسم مبارک امام مهدی علیه السلام را در کشورهای مختلف بر سر زبانها انداخته است؛ بلکه بذر مبارک اسلام خالص و کامل را با تکیه بر اصول عقلی و مقوّمات دینی، در اقصی نقاط زمین پاشیده و نسلی نو از جوانان مستعد و انقلابی تربیت کرده است. ثانیاً رهبر معظّم این نهضت اسلامی بر خلاف قاطبهی علما و مراجعی که مورد تأیید نظام حاکم بر کشور ایران هستند، به تقلید از خود دعوت نفرموده و به مریدپروری نپرداخته، بلکه نهضتی فکری و انقلابی فرهنگی را آغاز کرده و ضمن ترویج عقلانیت، با موانع آن یعنی جهل، تقلید، اهواء نفسانی، دنیاگرایی، تعصّب، تکبّر و خرافهگرایی مقابله کرده و در مجموع تلاش دارد با آموزهها و حکمتهای منحصر به فرد خویش، مؤمنانی عالم و فرهیخته تربیت کند تا یاران امام مهدی علیه السلام و پشتوانهی ظهور و حکومت آن حضرت باشند. با این وصف، هر کسی که مشارکتی در سرکوب این نهضت اسلامی و فیلترینگ سایتهای مرتبط با آن دارد، باید به فطرت خود رجوع کند و از خودش بپرسد که آیا دعوت به سوی خدا و کسب آمادگی برای ظهور با رجوع به عقل، قرآن و سنت و تعلیم و تربیت مسلمین برای این منظور جرم است؟! در حالی که همهی اینها از صالحات است و خداوند به صراحت فرموده است: «وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعَا إِلَى اللَّهِ وَعَمِلَ صَالِحًا وَقَالَ إِنَّنِي مِنَ الْمُسْلِمِينَ»[۴]؛ «و سخن چه کسی بهتر از (سخن) کسی است که به سوی خدا دعوت میکند و کار خوبی انجام میدهد و میگوید که من از مسلمانانم»؛ همچنانکه کسب آمادگی برای تغییر شرایط را لازم و تکلیف مردم دانسته و فرموده است: «إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ ۗ»[۵]؛ «هرآینه خداوند چیزی که در قومی است را تغییر نمیدهد تا آن گاه که آنان چیزی که در خودشان است را تغییر دهند» و فرموده است: «وَلَوْ أَرَادُوا الْخُرُوجَ لَأَعَدُّوا لَهُ عُدَّةً»[۶]؛ «و اگر خواهان خروج بودند حتماً برای آن آمادگی کسب میکردند» و امر تعلیم و تربیت مسلمین را در دعای ابراهیم علیه السلام قرار داده و فرموده است: «رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ»[۷]؛ «پروردگارا! در میان آنان فرستادهای از خودشان برانگیز که آیات تو را بر آنان بخواند و کتاب و حکمت را به آنان تعلیم دهد و آنان را پرورش دهد» و آن را منّت خداوند بر مؤمنین شمرده و فرموده است: «لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ»[۸]؛ «هرآینه خداوند بر مؤمنان منّت نهاده که در میانشان فرستادهای از خودشان برانگیخته است که آیاتش را بر آنان میخواند و آنان را پرورش میدهد و کتاب و حکمت را تعلیم میدهد، اگرچه از پیش در گمراهی آشکاری بودند». بیگمان عقل سلیم حکم میکند که این کارها هیچ کدام جرم نیست تا دلیلی برای قطع دسترسی به این پایگاههای اسلامی باشد، بلکه این استنکاف دربرابر حق است که جرم است و پس از تبیین حق، کفر شمرده میشود؛ چنانکه خداوند فرموده است: «فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَذَبَ عَلَى اللَّهِ وَكَذَّبَ بِالصِّدْقِ إِذْ جَاءَهُ ۚ أَلَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوًى لِلْكَافِرِينَ»[۹]؛ «پس چه کسی ستمکارتر است از کسی که بر خداوند دروغ بندد و راستی را چون به نزدش آید تکذیب کند؟! آیا در جهنّم جایگاهی برای کافران نیست؟!» و در بیانی از رهبر عظیم الشأنمان آمده است: <سَأَلْتُ الْمَنْصُورَ عَمَّنْ ماتَ مِنْ أَهْلِ الْقِبْلَةِ قَبْلَ أَنْ يَدْخُلَ فِي هَذَا الْأَمْرِ، فَقالَ: مَنْ ماتَ مِنْهُمْ وَلَمْ يُبَيَّنْ لَهُ ما أَنْزَلَ اللَّهُ فِي الْحُكْمِ وَالْمُلْكِ فَأَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ إِنْ شاءَ عَذَّبَهُ وَإِنْ شاءَ غَفَرَ لَهُ وَمَنْ ماتَ بَعْدَ أَنْ يَأْتِيَهُ الْبَيانُ جاحِداً أَوْ شاكّاً أُدْخِلَ النَّارَ خالِداً فِيهَا وَلا يُقْبَلُ مِنْهُ عَدْلٌ وَلا تَنْفَعُهُ شَفاعَةٌ وَلا هُمْ يُنْصَرُونَ، قُلْتُ: أَصْلَحَكَ اللَّهُ وَما أَنْزَلَ اللَّهُ فِيهِما؟ قالَ: أَنْزَلَ أَنَّهُ يَحْكُمُ لا مُعَقِّبَ لِحُكْمِهِ وَأَنَّهُ يُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ يَشاءُ، ما كانَ لِلنَّاسِ الْخِيَرَةُ فِي حُكْمٍ وَلا مُلْكٍ «سُبْحَانَ اللَّهِ وَتَعَالَىٰ عَمَّا يُشْرِكُونَ»>[۱۰]؛ <از منصور دربارهی کسانی از اهل قبله پرسیدم که پیش از وارد شدن به این امر مردند، پس فرمود: هر کس از آنان که مرد در حالی که آنچه خداوند دربارهی حکم و حکومت نازل کرده است برایش تبیین نشد، کارش با خداوند است، اگر بخواهد او را عذاب میکند و اگر بخواهد او را میآمرزد و هر کس بعد از اینکه بیان برایش آمد مرد در حالی که منکر بود یا شک داشت، به دوزخ درآمده و در آن جاودان است و هیچ عوضی از او پذیرفته نیست و هیچ شفاعتی به او سود نمیرساند و به هیچ رو یاری نخواهند شد، گفتم: خداوند کارت را درست کند، خداوند دربارهی آن دو (یعنی حکم و حکومت) چه نازل کرده است؟ فرمود: نازل کرده است که تنها او حکم میکند و هیچ نقض کنندهای برای حکم او نیست و او حکومت را به هر کس که میخواهد میدهد، برای مردم هیچ اختیاری در حکم یا حکومت نیست «خداوند منزّه و برتر از چیزی است که شریک او قرار میدهند.»[۱۱]> و آمده است: <قُلْتُ لِلْمَنْصُورِ: إِنِّي لَأَرَى فِي النَّاسِ مَنْ يَخْشَى اللَّهَ وَيَرْغَبُ فِي كُلِّ خَيْرٍ إِلّا أَنَّهُ لا يَعْرِفُ خَلِيفَةَ اللَّهِ فِي الْأَرْضِ أَوْ يَعْرِفُهُ وَلا يَرَى ما نَرَى مِنَ التَّمْهِيدِ لِحُكْمِهِ، فَاسْتَوَى الْمَنْصُورُ جالِساً بَعْدَ أَنْ كانَ مُتَّكِئاً فَقالَ: إِعْلَمْ يا فُلانُ! لَوْ أَنَّ عَبْداً عَمَرَ ما عَمَرَ نُوحٌ فِي قَوْمِهِ يَقُومُ اللَّيْلَ وَيَصُومُ النَّهارَ ثُمَّ ذُبِحَ مَظْلُوماً كَما يُذْبَحُ الْكَبَشُ وَلَمْ يُحَكِّمْ خَلِيفَةَ اللَّهِ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ بِمُؤْمِنٍ وَذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ لِخَلِيفَتِهِ: «فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّىٰ يُحَكِّمُوكَ»، قُلْتُ: جُعِلْتُ فِداكَ، أَهُوَ كافِرٌ؟ قالَ: لَيْسَ بِكَافِرٍ حَتَّى يَجْحَدَ، قُلْتُ: فَمَا الْجُحُودُ؟ قالَ: هُوَ أَنْ يُنْكِرَ بَعْدَ ما تَبَيَّنَ لَهُ، قُلْتُ: فَإِنْ جَحَدَ فَهُوَ كافِرٌ؟ قالَ: نَعَمْ، كافِرٌ مُشْرِكٌ>[۱۲]؛ <به منصور گفتم: من گاه در میان مردم کسی را میبینم که از خداوند میترسد و به هر خیری راغب است، جز اینکه خلیفهی خداوند در زمین را نمیشناسد، یا میشناسد ولی به زمینهسازی برای حکومت او که ما به آن اعتقاد داریم اعتقاد ندارد، پس منصور راست نشست در حالی که پیشتر تکیه داده بود، پس فرمود: بدان ای فلانی! اگر بندهای به اندازهای که نوح در میان قومش عمر کرد عمر کند، در حالی که شبها به نماز بایستد و روزها روزه بگیرد و سپس مظلومانه ذبح شود بدان سان که گوسفند ذبح میشود، ولی خلیفهی خداوند در زمین را حاکم نسازد، مؤمن نیست و این سخن خداوند است که به خلیفهی خود فرموده است: «نه به پروردگارت سوگند، مؤمن نیستند تا آن گاه که تو را حاکم سازند»[۱۳]، گفتم: فدایت شوم، آیا چنین کسی کافر است؟ فرمود: کافر نیست تا آن گاه که جحود کند، گفتم: جحود کردن چیست؟ فرمود: اینکه انکار کند پس از آنکه برایش توضیح داده شد، گفتم: پس اگر جحود کند کافر است؟ فرمود: آری، کافر مشرک.>
پس ای اعوان ظلمه! ای کارمندان و کارگران و ای مدیران و مجریان طاغوت! اگر هنوز چیزکی که بتوان آن را «وجدان» نامید در شما باقی مانده است، به خودتان بیایید و بیدار شوید! به اطاعت کورکورانه از رؤسای ستمگرتان ادامه ندهید؛ چراکه خداوند به هر یک از شما گوش، چشم و عقلی مستقل داده است تا مستقلاً از آنها استفاده کنید و دستورات غلط را تشخیص دهید و اطاعت نکنید، مبادا همراه با این مجرمان به سقر پرتاب شوید! دربارهی نهضت مقدّس بازگشت به اسلام و رهبر فرزانهاش تحقیق کنید، به پایگاه اطلاعرسانی ایشان مراجعه کنید و شخصاً مواضع ایشان را مطالعه کنید. نقدها و پرسشهایی که مردم فرستادهاند را ببینید و پاسخهایی که اساتید محترم در دفتر ایشان نوشتهاند را بررسی کنید. سپس در میزان عقل و شرع، دربارهی حقانیت گفتمان ایشان تصمیم بگیرید. مبادا شیطنت برخی عالمنمایان و فریبکاران شما را فریب بدهد و دروغهای شاخدارشان را باور کنید! این شیاطین إنسی کارشان دروغزنی است تا مردم را نسبت به مخالفانشان بدبین کنند. من میدانم که برخی از شما جوانانی مذهبی و احساساتی هستید که هرچه حاجآقاها میگویند را باور میکنید! حرف آنها را باور نکنید که آنها در روز قیامت نسبتشان با شما را انکار میکنند! و برخیتان نانآور خانهیتان هستید که برای امرار معاش و تحمل فشارهای اقتصادی، دست به دست ظالم دادهاید و در دستگاه طاغوت خدمت میکنید. اگر مسلمانید، از خداوند بترسید و وحشت فراگیر آخرت را با رفاه موقت دنیا معامله نکنید! پشت ظالم را خالی کنید و به نهضت حق بپیوندید؛ چراکه اگر متخصصین و اهل فن حاکم ظالم را تحریم کنند، او توان جحود در برابر نهضت حق را از دست میدهد، ظهور بسیار نزدیک میشود و روند انتقال قدرت به امام سرعت میگیرد. در حالی که اگر این کار را نکنید، شاید چند روزی سرنگونی خود را به تأخیر انداختهاید، ولی حجّتی کافی به خداوند دادهاید تا شما را با حاکم ظالم یکجا عذاب دهد و بسوزاند؛ چراکه او به نهضت منصور وعدهی پیروزی داده است. پس تا فرصتی هست توبه کنید و در بین فرعونیان، از ساحران فرعون الگو بگیرید؛ همان کارگزارانی که با وعدهی پاداش و ارتقا به میدان آمدند، اما در نهایت تسلیم فرستادهی خدا شدند. آنها دانستند که تهدید و خشم فرعون در برابر عذاب خداوند ناچیز است؛ لذا آن را ناچیز شمردند و به حق پیوستند؛ «قَالُوا لَا ضَيْرَ إِنَّا إِلَى رَبِّنَا مُنقَلِبُونَ»[۱۴]؛ «گفتند باکی نیست، یقیناً ما به سوی پروردگارمان بازمیگردیم».
این نصیحتی بود به هر کسی که مستقیم یا غیرمستقیم در خدمت حاکم ظالم است، باشد که از اعانت ظالم دست بردارد و به یاری حق روی آورد. بیگمان برای مردم مهلتی و برای امر خداوند موعدی است. هرکس پیش از رسیدن امر خداوند به اسلام باز گردد، به سود خودش باز گشته و هر کس به معارضهی خویش ادامه دهد، کافر شده و به دوزخ درآمده است.
- ۱ . ↑ مقصود موانع شناخت در کلام حضرت علامه است. یعنی جهل، تقلید، اهواء نفسانی، دنیاگرایی، تعّصب، تکبّر و خرافهگرایی. برای مطالعه در این باره رجوع کنید به کتاب بازگشت به اسلام، ص۳۲.
- ۲ . ↑ مقصود امام مهدی علیه السلام است که در حدیث متواتر نبوی با اشاره به آن حضرت آمده است: «يملأها قسطاً كما ملأوها جوراً» (ابن أبي شيبة الكوفي، المصنّف، ج۸، ص۶۹۷)؛ «زمین را از عدالت پر میکند همان طور که از ظلم پر شده است.»
- ۳ . ↑ به نقل از پایگاه اطلاعرسانی پلیس فتا
- ۴ . ↑ فصّلت/ ۳۳
- ۵ . ↑ رعد/ ۱۱
- ۶ . ↑ توبة/ ۴۶
- ۷ . ↑ بقرة/ ۱۲۹
- ۸ . ↑ آل عمران/ ۱۶۴
- ۹ . ↑ زمر/ ۳۲
- ۱۰ . ↑ گفتار ۱۷۳، فقرهی ۹
- ۱۱ . ↑ قصص/ ۶۸
- ۱۲ . ↑ گفتار ۱۷۳، فقرهی ۱۰
- ۱۳ . ↑ نساء/ ۶۵
- ۱۴ . ↑ شعراء/ ۵۰