بسم الله الرحمن الرحیم
و به نام خدایی که در همین نزدیکی است
وقتی قایق زندیگیت مثل طعمهای در دام گردبار حوادث میافتد، طبیعی است که پس از اندکی مقاومت بادبانها و پاروهایش از بین میروند. لذا مهار کردن و هدایتش از دست تو خارج میشود. هیچ وسیلهی دیگری هم نمیتواند کار پاروها را انجام دهد. با کمک دستهایت هم نمیتوانی شرایط را خیلی تغییر بدهی. در وانفسایی که تمام وجودت مملو از استرس و فشارهای روانی بالاست و عنقریب است که قایق زندگیات واژگون شود به جای درخواست کمک از خدا فقط فریاد میزنی خدایا، خدایا…. چرا من؟ غافل از اینکه با نقشه خودت و بدون رعایت خط قرمزهایی که خدا برایت مشخص کرده بود قایق زندگیات را ساختی و در مسیر مدینه فاضلهای که تماماً سراب بود به حرکت انداختی و حالا خدا را مسئول اشتباهاتت میدانی؟ نه خودت؟! اوضاع وقتی وخیمتر و حادتر میشود که قایق زندگی ات محکم به تخت سنگی میخورد و ترک برمیدارد. حالا هر لحظه که آب وارد قایقت میشود تو به غرق شدن خودت و همه آنچه که به نام زندگی برایش زحمت کشیدهای فکر میکنی. از دوست و آشنا و هر کسی که گمان میکردی روزگاری در شرایط سختی دستت را بگیرند و کمکی برسانند هم خبری نیست. یا در دسترس نیستند و درخواست کمک تو را نمیشنوند و یا خودشان را به نشنیدن زدهاند. عدهای هم از دور به تماشا نشستهاند و تمام دغدغهشان انعکاس لحظه به لحظه مصیبتی است که برای تو اتفاق افتاده. یک دفعه یاد جمله مادرت میافتی که میگفت: هر وقت هر جا گیر افتادی و هیچ راه نجاتی نداشتی، خدا را صدا بزن از ته دل. تمام توانت را جمع میکنی تا صدایش بزنی، اما خجالت میکشی. به خاطر خطاهایت که مرتکب شدهای و او دیده است. اما دیگر فاصلهای تا غرق شدن نداری. قول میدهی که دیگر دست از پا خطا نکنی. قول میدهی که دیگر رهایش نکنی. آن وقت با تمام قدرت صدایش میزنی. الهی و ربی من لی غیرک .
آرام آرام، نور هدایت بر وجودت میتابد. در حین دست و پا زدن به یاد میاوری که شنا کردن بلدی. پس خودت را به ساحلی امن میرسانی. هرچند که دیگر از آن قایق خبری نیست. کم کم تغییر را در خودت احساس میکنی. با یقین و مصممتر از قبل برای ساختن یک قایق جدید با رعایت اصول «هندسه عدالت» قدم برمیداری و تلاش میکنی. حالا دیگر مسیرت هم مشخص است. باید برگردی قایقت را در آب بیاندازی و در مسیر «بازگشت به اسلام» با تمام قوا پارو بزنی. در این راه با موانعی چون جهل، تقلید، تکبر، تعصب، اهواء نفسانی، دنیا پرستی و خرافهگرایی روبرو خواهی شد که سالها با تو هم خانه بودند و حالا برای بیرون راندن تک تکشان از کلام خدا، سنت متواتر پیامبر صلی الله علیه و آله و عقلت استفاده میکنی. اکنون که قایقت را ساختی و در دریای بی کران هدایت به حرکت در آوردی، به هر جای این عالم که رسیدی از ضرورت احیای اسلام ناب محمدی (ص) و برپایی حکومت خلیفه مأذون خداوند، مهدی (ع) صحبت کن و از آنها دعوت کن تا با تو در این مسیر همراه شوند.