متن شبهه:
چرا علامه منصور هاشمی خراسانی آیندگان را نسبت به گذشتگان افضل میداند؟
أعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
رب هب لی حکما و الحقنی بالصالحین
سلام علیکم و رحمت الله
یکی از شبهاتی که در رابطه با نهضت بازگشت به اسلام و علامه منصور هاشمی خراسانی مطرح میشه این هست که شبهه افکنان مدعی این هستند که علامه منصور هاشمی خراسانی آیندگان رو نسبت به گذشتگان برتر میدونه و افضل میدونه و در این زمینه شبهه افکنی میکنند. حالا ما میخوایم در مورد این موضوع بحث و گفتوگو داشته باشیم. آیا واقعا علامه منصور هاشمی خراسانی آیندگان رو نسبت به گذشتگان افضل میدونه یا نه؟
در کتاب شریف بازگشت به اسلام از صفحات ۴۱ تا ۴۵ درمورد تقلید از پیشینیان بحث شده. چیزی که در عرف مطرح هستش، به گذشتگان، «سلفیون» یا «سلف» گفته میشه که در نزد اهل سنت، منظور از سلفیها و سلف، سه نسل اولی هستند که بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم زندگی میکردند. یعنی شامل صحابه، تابعین و تابعینِ تابعین یا تابعان و تابعانِ تابعان میشده. و البته در نزد مسلمانان اهل تشیع هم این قضیه میتونه به شکل دیگهای مطرح بشه که عالمان گذشته رو مبنای اعتقادی خودشون قرار میدن.
اولین بحثی که مطرح میشه این هستش که ما از این شبهه افکنان یک سوالی داریم و اون هم این هستش که آیا مگر سه نسل اولی که بعد از رسول خدا زندگی میکردند شامل صحابه، تابعین و تابعینِ تابعین و عالمان گذشته، مگر اینها معصوم بودند؟ خیلی بدیهی و پرواضح هست که در واقع تبعیت از غیر معصوم، اصلی در اسلام خالص و کامل نداره و صحابه و عالمان گذشته، حالا چه بر مبنای اهل سنت و چه بر مبنای اهل تشیع، اینها معصوم نبودند. در نتیجه هیچ دلیلی مشروع و معقول، هیچ بینه و هیچ ادلهای ما نداریم که برای ما ثابت بکنه که ما از اینها تقلید بکنیم. حالا بحث این هستش که خوب، با توجه به اینکه اینها معصوم نبودند، شما چطوری میخواید ثابت بکنید که اینها افضل هستند نسبت به آیندگان؟ درسته که اینها نسبت به مبدأ اسلام نزدیکتر هستند و در جریان خیلی از موارد و اطلاعات بودند. ولی این دلیل بر این نمیشه که اونها افضل باشند. بر فرض اینکه افضل بودن اونها هم ثابت بشه، این اجری هستش که اونها به عنوان یک فضیلتی که واسه اونها کشف شده، اجرش رو در آخرت خواهند دید و هیچ دلیل و بینهای نداره که ما بخوایم از اونها تقلید بکنیم و تبعیت کورکورانه انجام بدیم. حالا اگر منظور این شبهه افکنان این هست که ما به دلیل تبعیت از عقل و شرع داریم از سلف خودمون تقلید میکنیم و پیروی میکنیم، اینجا برای ما سوالی مطرح میشه. اون هم این هستش که مگر عقل و شرع فقط برای گذشتگان بوده؟ که البته که اینطوری نیست. چون عقل و شرع برای آیندگان هم وجود داره. همونطور که گذشتگان عقل داشتند، آیندگان هم عقل دارند و همونطور که شرع در اختیار گذشتگان بوده، در اختیار آیندگان هم هست. بنابراین تبعیت آیندگان از گذشتگان، اینجا بطلانش مشخص میشه. بلکه چه آیندگان و چه گذشتگان، بر اساس مبانی خالص و کامل باید از عقل و شرع تبعیت بکنند. نه از گذشتگان خودشون.
بحث دیگهای که مطرح میشه این است که حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی در کتاب شریف بازگشت به اسلام به اشخاص و مصادیق اشاره نکردند. بله، ممکنه افراد یا اشخاصی باشند که به عنوان یک شخص عالم و فاضل در گذشته زندگی میکردند و در واقع از آیندگان و یا افراد و اشخاص امروزی بسیار هم عالمتر و فاضلتر و متدینتر هم بودند. خوب این بحثی است که کاملا معقول هستش و کسی در موردش بحث نداره. ولی بحث سر این هستش که اگر چه اونها فاضل باشند، عالم باشند، عادل باشند، و دارای صفات برجستهی اخلاقی باشند، بحث این هستش که چون اینها معصوم نبودند، هرگز نمیشه از اونها تقلید به معنای اطاعت و تبعیت کورکورانه انجام داد و اگرچه افضل بودنشون ثابت بشه، تقلید از اونها جایز نیست. بنابراین، این که این شبهه مطرح میشه، من فکر میکنم دلیلش به خاطر این هستش که یا این افراد شبهه افکن و مغرض کلام حضرت علامه رو متوجه نشدن یا اینکه بر مبنای همون بحث عداوت و دشمنی که دارند، فقط میخوان اذهان رو نسبت به این بزرگوار مسموم بکنند.
یک نکتهی دیگهای که در کلام این شبهه افکنان وجود داره این هست که اینها مدعی هستند گذشتگان به دلیل اینکه به مبدأ اسلام و وقایع و اتفاقاتی که در صدر اسلام رخ داده نزدیکتر هستند در واقع تجربهی بیشتر و آگاهی بیشتری دارند. خوب حالا ما در مقابل از این افراد سؤال میکنیم که آیا اگر کسی یک موردی رو فی البداهه و در اول کار تجربه کرده و دیده، نسبت به کسی که بارها و بارها یک مسئلهای رو تجربه کرده و در کنار ایستاده و درس و آموختههای زیادی نسبت به این پدیده داره، کدام یک از این دو تا میتونن تحلیل بهتری داشته باشند؟ قطعا کسی که یک موردی رو بارها و بارها تجربه کرده. خوب این میتونه تفاوتی باشه که آیندگان رو از پیشینیان جدا بکنه. همونطور که گذشتگان به مبدا اسلام نزدیکتر هستند و وقایع رو برای بار اول دیدن، ولی در مورد اون هیچ تجربهای نداشتند، آیا میتونیم مدعی باشیم که اینها به این دلیل افضل هستند از آیندگان؟ در صورتی که آیندگان در طول تاریخ درسهای زیادی رو گرفتند، وقایعی رو مطالعه کردند، اگرچه برای بار اول شاهد اون قضایا نبودند، اما بارها نسبت به این قضیه فرصت داشتند تفکر بکنند، تعقل بکنند، تحقیق بکنند، بررسی بکنند و وقایع رو مورد بازبینی قرار بدن. بنابراین پاسخ ما در مقابل به این افراد این هست که اگرچه گذشتگان به مبدأ اسلام نزدیکتر هستند و وقایع رو واسه اولین بار دیدند و ثبت و ضبط کردند، ولی آیندگان هم فرصت این رو داشتند که با تفکر و تعقل و مراجعه به یقینیات و مسلمات اسلامی، و از راه تحقیق، تحلیل، بررسی و مطالعه، اون موارد رو بارها مورد بازیابی و ارزیابی قرار بدن. در نتیجه خوب این میتونه دلیلی بر این باشه که آیندگان میتوانند حتی بر گذشتگان افضل باشند.
یک نکتهی دیگری که در کلام این شبهه افکنان وجود داره این هستش که چون گذشتگان به عصر پیامبر نزدیکتر بودند و حامل علم بودند، در نتیجه نسبت به آیندگان اعلم هستند و افضل هستند و برتری دارند. که اینجا ما باز سؤال میکنیم از این شبهه افکنان که شما به چه حسابی میگید کسی که حامل علم هست، اعلم هست؟ در حالیکه آیندگان نه تنها علم گذشگان رو دارند، بلکه علمی رو از جانب خودشون به اون افزودند. خوب اگر بنا بر این باشه که آیندگان افضل خواهند بود. این هم کاملا قابل اثبات است که اگر شما در طول تاریخ اسلام بیاید مطالعه بکنید و بررسی بکنید، میبینید که عالمانی که بعد از عالمان گذشته اومدند، بر حجم مطالعات و تحقیقات و اثراتشون افزوده شده و تحلیلهای گستردهتر و عمیقتر و کتابهای بیشتری رو نوشتند. مقالات بیشتری رو نوشتند. این به صورت تجربی و محسوس برای هر عاقلی قابل درک و قابل فهم و قابل پذیرش هست. بنابراین، اینکه ما بخوایم بیایم بگیم که چون کسانی در گذشته هستند و حامل علم بودند و چون علم رو منتقل کردند اعلم بودند، حرفی هست که از اساس غیرمنطقی است و بر هیچ عاقلی هم پوشیده نیست.
کسانی هم که تقلید از گذشتگان رو جایز میشمرند و سلفی هستند و حالا در اهل سنت، مفهوم خاص خودش رو داره و در اهل تشیع هم بحث تقلید از عالمان گذشته مطرح هستش، اینها ممکنه به برخی احادیث هم اشارهای داشته باشند که بنا بر مبنای این احادیث، این کار رو موجه و مشروع جلوه بدن. ولی حقیقت قضیه این هست که همونطور که علامه منصور هاشمی خراسانی در کتاب شریف بازگشت به اسلام در صفحات ۴۱ تا ۴۵ اشاره کرده، این اخبار و احادیث هم اخبار و احادیث ضعیفی هستند و با سایر اخبار متواتر و نص صریح قرآن مغایرت دارند و چه بسا صاحبان علمی باشند که از علم خودشون بیبهره باشند و از علم خودشون هیچ استفادهای نکنند و فقط منتقل کنندهی اون علم باشند و چه بسا گذشتگانی بوده باشند که علم خودشون رو به طور کامل به آیندگان منتقل نکرده باشند، تمام و کمال منتقل نکرده باشند، یا اینکه به دلیل ضعف یا بحثهای امنیتی یا نفاقی که در اونها بوده، درست این موارد رو به آیندگان منتقل نکردند. در واقع هیچکدوم از این موارد نمیتونه افضل بودن گذشتگان بر آیندگان رو ثابت بکنه و حتی اگر افضل بودن اونها ثابت بشه، ما نمیتونیم این مجوز رو داشته باشیم که بخوایم به صورت مطلق از اونها تبعیت بکنیم، از اونها تقلید بکنیم، به خاطر اینکه اونها اگرچه افضل باشند، اعلم باشند، عادل باشند، معصوم نیستند و تبعیت از اونها اشتباه هستش. ضمن اینکه افضل بودن اونها هم صد در صد ثابت نیست و اگر هم ثابت بشه، اجری است که اونها در آخرت خواهند برد و ما در این دنیا هیچ مجوزی نداریم که بخوایم از اونها تقلید و پیروی کنیم یا افضل بودن اونها رو صد در صد مدعی بشیم. حالا میتونیم بگیم که این شبهه ناشی از تعصب یا روحیهی تقلیدی هستش که توسط این شبهه افکنان مطرح میشه که نسبت به رجال خودشون، نسبت به گذشتگان خودشون تعصب دارند یا روحیهی تقلیدی دارند. در صورتی که در اسلام خالص و کامل ما نه بحث تقلید رو داریم، نه تعصب. بلکه اسلام به اون معنی خالص و کاملش فرامذهبی، فراجناحی و فراتر از رجال هستش و توصیهی ما به تمام کسانی که نسبت به سلف خودشون حالا چه از مسلمانان اهل سنت چه از مسلمانان اهل تشیع، توصیهی ما به این عزیزان این هستش که از این روحیه دست بردارند و اسلام رو با اتکاء به یقینیات و مسلمات اسلامی ببینند و تحلیل بکنند و در واقع تابع حق باشند. حالا چه اون حق توسط گذشتگان مطرح شده باشه، چه آیندگان. قطعا اون کسی که حق رو میگه، افضل هست. چه از گذشتگان باشه، چه از آیندگان.
از صبر و شکیبایی عزیزان هم من تشکر میکنم. امیدوار هستم این بحثی که امروز مطرح کردیم مفید و موثر باشه و همهی عزیزان رو به خداوند بزرگ میسپارم. والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته.