«اُدْعُ إِلَىٰ سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ ۖ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ» (نحل/ ۱۲۵)؛ «با حکمت و موعظهی نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با آنان به گونهای که بهتر است مجادله نما»
متن شبهه:
مجموعهی «ندای شیعه» شبههای مطرح کرده که خلاصه آن به قرار زیر است:
یکی از یاران منصور هاشمی خراسانی در نزد او، پیروان احمد الحسن را از احمقترین مردم میشمارد؛ به این دلیل که آنان برای اثبات حقّانیت او به خواب احتجاج میکنند و معتقدند طبق روایات، شیطان به چهرهی پیامبر و خاندانش در نمیآید. جناب منصور میگوید: برای آنان در این روایت حجّتی نیست، بلکه حجّت تنها برای اصحاب آنان است که چهرهی آن بزرگواران را میشناسند. اما چند سطر پایینتر یکی از یاران منصور اشاره میکند که پیامبر را در خواب دیده و آن حضرت، به نحوی منصور هاشمی خراسانی را تأیید کرده است. جناب منصور هم خوشحال میشود و خدا را سپاس میگذارد. چطور است که اینجا خواب کسی که چهره پیامبر را دیده حجّت است و آنجا حجّت نیست؟ آیا کسی که اینجا به خواب احتجاج کرده هم از احمقترین مردم شمرده نمیشود؟!
پاسخ به شبهه:
پیش از پاسخ باید اشاره کنیم که مجموعهی ندای شیعه اخیراً «نقابِ نفاق» از چهرهی بدمنظر خویش برداشته و از فرطِ خشم و ترس از گسترش و نفوذ دعوت حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی و نیز به دلیل ناتوانی مشهود از رویارویی علمی با آن، دست پاچه شده و به افترا و اهانت و بدزبانی درباره این عالم وارسته و مظلوم روی آورده است. البته انصاف آن است که گروهکهای مزدور و معاندی چون «ندای شیعه» و امثال آن، اختیاری از خود ندارند و آلت دست نهادهای امنیتی خصوصاً سازمان اطّلاعات سپاه هستند و رفتارهای نابخردانهی آنان، حاکی از توهّمات گسترده و خاماندیشی آن نهادهاست! و اما بعد…
طبق روش معمولِ ادمینهای حقّه باز و فریبکار «ندای شیعه»، این فرد در متن شبههی خویش، بخش مهمّ و تعیین کنندهای از گفتار علامه را بریده و بالا و پایین مطلب را به هم چسبانده و به خورد مخاطب داده است! این کار ضمن آنکه توهین به شعور مخاطب و مصداق أکمل فریبکاری است، از رذالت نقدکننده و سقوط وجدان اخلاقی و انصاف علمی او خبر میدهد. توضیح آنکه در مطلب مذکور، پیش از آنکه فرد مورد نظر خواب خود را تعریف کند، حضرت علامه قاعدهی بسیار مهمّی را درباره خواب ذکر میکند و میفرماید: «به خواب اخذ نکنید مگر هنگامی که به همراه آن آیتی بیّنه باشد». سپس فرد مزبور میگوید: «فدایت شوم، من دربارهی تو خوابی دیدم که به همراه آن آیتی بیّنه بود، آیا اجازه میدهید که آن را نقل کنم؟» و بعد از این است که ایشان به نقل آن خواب اذن میدهد. این نشان میدهد که تناقضی در سخن علامه نیست و ایشان خواب را في حدّ نفسه حجّت نمیداند، مگر اینکه آیتی بیّنه به همراه آن باشد؛ آیتی که در بیداری قابل سنجش و راستیآزمایی است و مکلّف را دربارهی صحّت مضمون رؤیا به یقین میرساند؛ چنانکه خواب آن فرد این گونه بوده؛ چراکه حاوی خبری غیبی بوده است. به این ترتیب، حجّیت خواب این فرد و اعتنای علامه به آن، تنها به دلیل وجود آیتی بیّنه برای آن در بیداری بوده و همین نکته است که صادقه بودن رؤیا را ثابت میکند، نه صرف ادّعای فرد بر دیدن پیامبر و نقل سخنانی از ایشان؛ خواه در تأیید علامه باشد یا درباره موضوعی دیگر.
آری، به راستی کسانی که در خواب و خیال و اوهام فرو رفتهاند و همچون «قصاصون» سر مردم را با نقل رؤیاهای ساختگی و مکاشفات موهوم گرم میکنند، افراد احمقی هستند؛ مانند آن منبریان و خطبهخوانانی که برای تملّق و چاپلوسی حاکمان، هر روز خوابی برای آنان میبینند یا خواب افراد نامعلوم دربارهی آنان را تعریف میکنند؛ کسانی که در بیداری هم به توهّمات و خیالات خویش ادامه میدهند؛ یک روز میگویند فلانی در وقت تولّد «یا علی» گفته و روز دیگر میگویند خدا در وجود او تجلّی کرده است!
نکته پایانی آن که به نظر میرسد تحریف، تقطیع و حذف نکات محوری و بنیادین در طرح شبهه، روش بسیار شایعی در میان ادمینهای فاسد ندای شیعه است؛ روشی که به صورت کاملاً عمدی، سیستماتیک و هدفمند انجام میشود و هر چه میگذرد انحطاط اخلاقی و فقر علمی این اراذل و اوباش را بیش از پیش به نمایش میگذارد و بر بیآبروییشان میافزاید. برادران و خواهران مسلمان هوشیار باشند و در دام این خناسان نیفتند.