بازخوانی مبانی اعتقادی؛ جلسه اول
موضوع: مقدمه و درآمد
با حضور استاد زکریا
به نام خداوند بخشنده مهربان. سلام بر شما. در حالی که سایهی عذاب خداوند قوم ما رو فراگرفته و صدای عذاب خدا لحظه به لحظه شدید و شدیدتر میشه، از میان تاریکیهای فتنهها و دشواریهای عصر عجیب ظاهر نبودن خلیفهی خدا با شما سخن میگویم. مخاطب عزیز! نمیدانم شما در کجای تاریخ نشستهاید؛ در روزگاران شیرین عدالت مهدی یا در روزهای فتوحات پرچمهای سیاه خراسانی؟ شاید هم جناب عالی مثل من سرنشین کشتیِ در حال غرقِ جامعهی عجیب بشری هستی. جامعهای از خدا دور شده که روز به روز بر افراط و تفریطهای او افزوده میشه.
مخاطب عزیز! در این کارگاههای مرور مبانی اعتقادی نهضت «بازگشت به اسلام» بر اون هستیم تا با توفیقات الهی یک مرور ساده و کاربردی از مبانی نهضت بازگشت به اسلام داشته باشیم. روال کار به این صورت هست که درسهای پنج شش دقیقهای، ده دقیقهای قرار داده میشه به همراه تمارینی که در انتهای اون قرار داره. خواهشی که از شما بزرگوار دارم این هست که هر زمان این صوتها به دست شما میرسه یا فایل این صوتها به دست شما میرسه، حتماً این تمارین رو انجام بدین، حتما چالش بیاندازید خودتون رو و ان شاءالله این تمارین و مباحث برای افرادی که معتقد به نهضت بازگشت به اسلام هستند و همچنین محقّقینی که پیرامون نهضت بازگشت به اسلام وقت میگذارند، توان و وقت دارند ان شاءالله مفید خواهد بود. پس یک لطفی بکنین با توان و حوصله مناسب در بحثها شرکت کنید.
نکته دوم اینکه همونطور که این فایل برای شما از روی خیرخواهی آماده شده، ان شاء الله شما هم این رو از روی خیرخواهی به افرادی که گمان میبرید براشون سودمند و مفید هست برسونید. خب این گروه یک گروه عمومی هست، گروه سیاه پرچمان و شما میتونید به راحتی دوستان و آشنایان خودتون رو اد کنید اضافه کنید، همچنین فایلها اگر در دسترستون قرار گرفته میتونین به راحتی اینها رو برای دوستان و آشنایانتون بفرستید و اونها رو هم شریک کنید.
نکتهی دیگه اینکه حقیر هم مثل شما توی این گروه وارد شدم واسه اینکه چیزی یاد بگیرم و نقش مبصر این جلسات رو دارم. ان شاء الله شما همکاری کنید با رعایت نظم و انضباط که ما بتونیم از استاد عزیزمون حضرت علامه حفظه الله تعالی چیزی یاد بگیریم؛ چون حقیقتاً ایشون در این تاریکی عجیب ظاهر نبودن امام مهدی مثال شمع فروزانی هستند که به دست گرفتیم، دور ایشون حلقه زدیم و در پرتو رهنمودهای ایشون با حقیقت خالص و صحیح اسلام داریم آشنا میشیم. اگر در این مجموعهی درسها نکتهی مثبتی میبینید از برکت آشنایی با این نهضت شریف هست و اگر اشتباهی یا خدای ناکرده خطایی دیدید از جانب حقیر، زکریا هست. ان شاء الله خدا توفیق بده ما بتونیم حق مطلب رو ادا کنیم و اونطور که باید و شاید التزام به حق داشته باشیم. با این مقدمه در فایل بعد بحث علمیمون رو شروع میکنیم.
شما مخاطب بزرگوار
اگر یک پزشک حاذقی به شما خبر بده از روی آزمایشهاتون از روی وضعیت سلامتیتون که خدای
نکرده سرطانی دارید و سرطان پیشروندهای دارید چه احساسی بهتون دست میده؟ علامه منصور
هاشمی خراسانی هم یک عالم مستقل هستن که خبر بسیار حیرت انگیز و مهمی رو اراده کردن
که به ما برسونن. حتما شما کتاب شریف هندسه عدالت رو یک نگاهی کردین، کتاب شریف بازگشت
به اسلام رو تورّقی کردید. در کتاب شریف بازگشت به اسلام، ابتدای کتاب رو اگر دقت کنین
یک مقدار بحث سنگین به نظر میرسه حقیقتاً. اما این سنگین بودن بحث علّتی داره. شما
اگه سرما خورده باشین و به دکتر مراجعه کنین دکتر نمیاد برای شما سرماخوردگی رو کامل
توضیح بده، مکانیزمش رو بررسی کنه. اما اگر خدای ناکرده سرطان گرفته باشین یا یک بیماری
سخت و مهمّی داشته باشید، پزشک برای شما اسلاید میذاره، برای شما توضیح میده میگه آقا
مثلاً شما این سطح هورمونهای بدنت پایین آمده، این ماده در خون شما کم شده، دچار کمبود
فلان عنصر شدی و هرچه بیماری مهمتر باشه، توضیح پزشک دربارهی مطلب
بیشتره و عمیقتر میشه.
علت اینکه در ابتدای کتاب شریف بازگشت به اسلام ما یک مقداری با دشواری مباحث رو به
رو میشیم، همین هست. بزرگواران! این سنگ بنای بحث هست. شالودهی نهضت
بازگشت به اسلام هست. تمایز اون هست. خبر اون هست. نیاز ماست. مقصد ماست. مقصود ماست.
یعنی اگر ما این مباحث و مطالبی که در کتاب شریف بازگشت به اسلام بررسی میشه رو خصوصاً
اوایل اون رو، صحیح برای خودمون جا انداختیم، صحیح به چالش کشیدیم، اونوقت میتونیم
در این سفر خطیر با سلامتی طی مسیر کنیم. خب حضرت علامه خراسانی بحث رو با این شروع
میکنن که آنچه باید باشد، نیست؛ یعنی حقیقت اسلام امروز پیاده نمیشه. حالا این برای
برخی از خدا بیخبران
شاید اصلاً در وهلهی اول مهم هم نباشه؛ یعنی احتیاجی به اسلام
در خودشون حس نمیکنن از فرط اینکه درگیر موانع شناخت شدن، اصلاً به این شناخت حداقلی
نائل نمیشن. وقتی ببینن موضوع بحث شما اسلام هست و این نیاز اساسی انسان هست اصلاً
بحث رو عوض میکنن. میگن چی میگی بابا مثلا قسطم دیر شده! برو بابا مثلاً پدران ما نفهمیدن؟
و خلاصه با این جملات شما رو از سر وا میکنن به اصطلاح خودشون! چون اصلاً اهمیت این
رو نمیدونن. اهمیت اسلام رو نمیدونن. یعنی بحث اونا یک بحث ریشهای هست.
خب البته که مخاطب کتاب بازگشت به اسلام افراد مسلمان هستند. مسلمانانی که یک پایبندی
نسبی ولو از جنبهْی اعتقادی و نظری به کتاب خداوند و پیامبر خدا دارند.
خب ابتدای کتاب با این یادآوری شروع میشه و این سؤال رو در ذهن ما ایجاد میکنه که پس
اگر حقیقت اسلام این نیست، پس حقیقت اسلام چه هست؟ کجا هست؟ این سؤال و این پرسشی هست
که در فصل به فصل این کتاب شریف و همچنین در آموزه به آموزهی نهضت
بازگشت به اسلام در پی پاسخ به اون هستیم. خب اگر ما همه عالم به اسلام صحیح و خالص
بودیم که دنیا گلستان میشد! ما باید در حال یادگیری اسلام صحیح و خالص باشیم. درواقع
کتاب شریف بازگشت به اسلام، یک نرم افزار فکری قوی روی ذهن ما روی برداشتهای ما روی قوهی ادراک
ما نصب میکنه. با این نرم افزار قوی شما به راحتی میتونید با قدری ممارست و حوصله،
در دین اجتهاد کنید؛ یعنی دین رو بفهمید. موضوعات رو در اونها عمیق بشید و اینطور نباشه که
سطحی بیاموزیم، سطحی بگذریم و خلاصه از سر وا کنیم و بگذرانیم مطالب رو مباحث رو. خب
اینکه ما باید اسلام رو بشناسیم تا اجرا کنیم با اینکه یک چیز مسلّم و ساده هست اما
خیلیا بهش التزام نمیورزند. چطور وقتی ما میخوایم یک وسیله برای خونمون بخریم
یا وقتی میخوایم از یک چرخ گوشت استفاده کنیم، میریم اول دستور العمل و راهنماشو با
دقت میخونیم. چطور وقتی میخوایم یک فنّی یاد بگیریم، یک صنعتی یاد بگیریم ماهها زمان میذاریم. اصلاً مثال بارزش
مدرسه رفتن در برخی کشورها هست. لطفاً خوب توجّه کنین روی این مثال: طرف گمان میبره
که مثلاً در آینده رشتههای ریاضی، رشتههای تجربی، رشتههای انسانی
میتونن یک تجارت و یک امرار معاش خوبی برای فرزندشون به ارمغان بیارن و همچنین خود
طرف هم به این نتیجه میرسه که به ارمغان میاره یک تجارتی یا یک کسب و کاری و دوازده
سال تقریباً تا اینکه دیپلمش رو بگیره یا بیشتر، طرف صبح تا ظهر مدرسه میره. عصرها
تکالیفش رو انجام میده. موعد امتحانات میرسه. این همه چالش و دشواری رو میگذرونه تا
تازه یک دیپلم بگیره و صفرِ کار بشه که چی؟ که میخواد در زندگی دنیا یک تجارتی رو دست
و پا کنه. چطور در این مثال، چطور در مثال خرید یک وسیله، چطور توی همهی اینها ما زمان میگذاریم،
حوصله میکنیم، ابتدا میآموزیم؟ در واقع یک مهارت رو یک
توانایی رو یک بحث رو اول یاد میگیریم و میبینیم صحیحش چیه و زمان میذاریم برای
یادگیری، منتهی وقتی به کار دین میرسه و وقتی صحبت، صحبت اسلام هست این دقت رو نمیکنیم؟!
این خیلی آفت بدی هست. میدونید چرا؟ چون اون وسیله رو یک انسان ساخته اصلاً ممکنه خراب
از آب دربیاد. ممکنه اون دوازده سال درسی که خونده کما اینکه امروز در برخی جوامع همینطور
هست و اون مدرک اصلاً به کار طرف نمیاد. ممکن است در واقع به نتیجهی مطلوب
نرسی؛ چون یک امر اعتباری مربوط به زندگی دنیا هست. یک چیزیه که مربوط به خود انسانه؛
یعنی خود شما یک مسیری رو قرار دادی، خود شما هم در اون طی مسیر میکنی، آزمون و خطا
میکنی و به نتیجه میرسی یا نمیرسی. بماند که سالهای عمرت یا هزینههای هنگفتت از بین رفته! اما چطور
وقتی به خداوند میرسه، کسی که دین رو قرار داده خداوند هست. چطور وقتی کار، کار خداست
یعنی یک کار صد درصد درست هست، چطور وقتی به اینجا میرسیم گمان میکنیم که خیلی هم شناختی
نیاز نداره! حالا دلت پاک باشه زندگیتو بکن! چطور به اینجا که میرسیم شناختن، التزام
ورزیدن، توجّه داشتن، وقت گذاشتن و عمیق شدن… چطور اینها رو
فراموش میکنیم؟ بلافاصله! یعنی در ابتدای امر! اصلاً وارد وادی شناخت اسلام نمیشیم.
اصلاً نمیریم قرآن رو برداریم یک بار یک دور از رو بخونیم. خب این آفته! زمانی که اینطور
دینداری کردیم، این اسلامی که امروز در جوامع مسلمان میبینیم ثمرش میشه و در تاریخ
دیدیم ثمرش میشه. امیدوارم که شما مخاطب عزیز مثل علامه خراسانی و یاران و یاوران ایشون
دغدغهی شناختن اسلام صحیح و خالص رو داشته باشین. چون اگه ما مبدأی
که درش هستیم رو صحیح و خالص نشناسیم و مقصدی که میخواهیم به اون عزیمت کنیم و در واقع
غایت مورد نظر خداوند برای ما بوده، آنچه بوده که خداوند برای ما میپسنده، اگر اون
مقصد رو صحیح و خالص نشناسیم، حرکت ما به ثمر نخواهد نشست. حرکتهای ما به ثمر نخواهد نشست. اصلاً
لنگ ما تو شناخت بوده والا انسانها که عدالت نیازشون هست، اسلام نیازشون هست. عدالت رو دوست
دارند. اما چی میشه که به سرمنزل مقصود نمیرسن؟ هیچی مقصد رو اشتباه انتخاب میکنند.
اصلاً نمیشناسن نمیدونن که چه چیزی رو باید بیشتر کنن چه چیزی رو کمتر کنن. مثل یک
قرمه سبزی مثل یک غذایی مثل یک کیکی که میبینن بد مزه است، بعد میخوان بار بعد بسازنش
نمیدونن حالا باید شکرشو زیاد کنن شیرش رو کم کنن. این عدم شناخته باعث تجربههای تلخ و تجربههای همه
تلخ تاریخ شده. خب ما نمیخوایم این تجربهها رو تکرار کنیم. ما به حول و قوهی الهی،
هواداران و طرفداران علامه خراسانی نمیخواهند تجربههای همه تلخ تاریخ رو تکرار کنند.
خداوند توفیق داده، خدا لطف کرده، منت کرده، از فضل خودش ما رو با همچین منبعی، با
همچین شمع فروزان و عالم ربانی آشنا کرده. این نعمتیه که پروردگار بر ما منّت نهاده،
در دسترس ما قرار داده. امروز این مجموعهی وبسایت دفتر
علامه و اساتید بزرگوار دفتر ایشون. اینها همه توفیقات
الهی هستند که در دسترس ما هستند. ما میخواهیم این اسلام رو بشناسیم، با قرائتی که
تا کنون داشتیم مقایسه کنیم و حرکت کنیم به سمت اسلام، به سمت آنچه مورد رضای خداست.
خب حالا این وسط چه ابزارهایی نیاز هست؟ بله این وسط شناخت نیاز هست. خب ما باید ابتدا
باید ببینیم معیار این شناخت چیه؟ معیار شناختمون رو بشناسیم، بررسی کنیم. موانع شناخت
رو هم بشناسیم. یعنی اگر خداوند موهبتی به ما عطا کرده که با اون به شناخت بپردازیم،
ببینیم که چرا عدهای پس
به شناخت نمیپردازند؟ در واقع موانع اون رو بررسی کنیم. مثلاً شما در پرتو یک چراغ
دارید مطالعه میکنید خب اگر در شب تاریک برای چراغ سایهای ایجاد کنید و مانعی جلو آن قرار
دهید دیگه نوری ندارید. مانع در برابر نور چراغ چی هست که باعث میشه ما نبینیم؟
بحث دومی که باید بکنیم ضرورت بازگشت به اسلام و امکان اون هست. یعنی اینکه نه تنها
امکان دارد که بازگردیم به حقیقت اسلام، بلکه ضرورت دارد که بازگردیم به حقیقت اسلام.
اصلاً یک کار فوریه! تمسّک به قرآن و امام زندهی از اهل
بیت در پرتو عقل این یک نیازه. اصلا نیاز اصلی ماست. اساسیه! ضروریه! فوریه! یک چیزی
هست که حیات و ممات ما به این وابسته هست.
و در گام سوم ما باید ببینیم خب حالا باید حرکت کنیم آقا ما اراده کردیم به حول و قوه الهی. اینها همه توفیقات الهی هست، اینا از فضل خداست. آقا این جماعت پرچمهای سیاه خراسانی میخوان به اسلام بازگردند. اما خب یک موانعی هست سر راه که از زمان پیامبر هم بوده، پس از رسول خدا هم بوده، امروز هم هست. هنوز آن جماعت اهل حق آن طرفداران حقیقت هنوز نتونستن اسلام صحیح و خالص رو اقامه کنند و برپا کنند بر سطح زمین. کو عدل؟ کجاست عدالت؟
در گام چهارم حالا ما باید یک دورنمای درستی از اسلام داشته باشیم. چه برای بحث احکام فردی خودمون چه در زمینهی برقراری احکام خداوند در سطح زمین. اینها شوخی نیست. اینها بحث کمی نیست. حرف بزرگیه. صحبت خداوند، خطوط قرمز خداوند، امر و نهی خداوند و حاکمیت خداست. در چه ابعادی؟ در ابعاد سطح زمین. در ابعاد جهان هستی. کم مسئلهای نیست پس! خب باید زمان بذاریم.
بزرگواران! ببینید حضرت علامه هم در صفحه ۱۴ کتاب بازگشت به اسلام، جایی که هنوز بحث شروع نشده، میگن «هدف من از این نوشتار زمینهسازی نظری برای بازگشت عملی مسلمانان به اسلام هست.» یعنی اسلام رو بخوان پیاده کنند. در انتهای درآمد میفرمایند که «درحالی که از خداوند باید یاری خواست و بر او توکل کرد؛ چنانکه فرموده است از خداوند یاری بگیرید و فرموده است: پس بر او توکل کنید.» یعنی این امر یک امری هست که نیازمند یاری خاصّ خداوند و توکّل بر اوست؛ به این معنا که ما معیار او رو سفت و سخت بگیریم و سر این نخ رو که گرفتیم با توکل بر خداوند مسیر رو پیش ببریم. اگر مسیر رو پیش نبردیم اگر این سرنخی که خداوند به ما داده رو ارج ننهادیم، خب به شناخت صحیحی از اسلام نائل نمیشیم. نشدند در طول تاریخ. ان شاء الله خدا توفیق بده، نگاه کنید! ما باید زمان بذاریم. اصلاً درس اول اینه. زمان بگذارید. همین. مگه میشه دوازده سال درس میخونن تازه امتحان بدن وارد دانشگاه بشن تازه چهار سال بعد مدرک بگیرن تازه دو سال بعدش فلان که چی؟ که بعد برن در یک رشته فنّی دیگری مشغول به کار بشن. بزرگواران! این حیات ماست. این نیاز ما هست اگه زمان نذاریم براش که نمیشه. پس دلخوش به چی هستیم؟ نعوذ بالله خداوند رو یا خودمون رو به سخره گرفتیم؟ خودمون رو جدی نگرفتیم یا خداوند رو؟
ما ان شاءالله از جلسهی بعد رو البته با نظرات و راهنماییهای شما و همچنین اساتید بزرگوار بحث کتاب شریف بازگشت به اسلام رو خواهیم داشت و وارد متن کتاب میشیم. در واقع ابتدای این کتاب گفتیم موضوعش شناخت هست. اصلاً صد صفحهای در رابطه با شناخت فقط صحبت میشه که ابتدا ما باید ببینیم اون معیار شناخت چیه و بعد بیایم و موانع شناخت رو بررسی کنیم. در زمینهی معیار شناخت باید با دقت بیشتری با سرعت کمتری پیش بریم. بحث خیلی مهمیه، این خوب جا بیفته برای ما، مثل یک فوندانسیون و پایه برجی هست که قوی باشه. اینجا قوی بود ان شاءالله به یاری خدا باقی مطالب محکم و استوار در ذهن و جان ما مینشینه. خب سخن رو به درازا نمیکشم…
التماس دعای ویژه دارم ان شاءالله از جلسه آتی ما وارد موضوع اصلی میشیم و در واقع مقدمهی یکم یعنی معیار شناخت رو شروع میکنیم دربارش که چه ویژگیهایی باید داشته باشه معیار شناخت و صحبتی میکنیم. التماس دعای ویژه دارم. والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته.