أعوذُ بالله مِنَ الشیطان الرجیم
بِسمِ اللهِ الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمت الله مخاطبان و کاربران عزیز، همهی خواهران و برادرانی که در این جلسه و در آینده در قالبهای مختلف صدای بنده رو میشنوند. امیدوارم که همگی حالتون خوب باشه و در صحت و سلامت باشید.
ما در مجموعه جلسات «یک درس، یک نکته» تصمیم داریم ان شاء الله با همکاری سایر اساتید عزیز که این بحث رو به همین شکل ادامه خواهند داد، در این جلسات یک نکتهی مشخّصی رو، یک مسألهای رو، یک آموزهای رو، یک عبرتی رو مطرح بکنیم در ارتباط با نهضت بازگشت به اسلام که آگاهی عزیزان و معرفت دوستان ان شاء الله بالا بره و به هر حال بر بصیرت هر کدام از ما و شما در ارتباط با این جریان اصیل و ریشهدار اسلامی افزوده بشه و به هر حال نکات پیرامونی، مسائل حاشیهای، مسائلی که در پیوند با این نهضت هست رو مطرح میکنیم به صورت خلاصه، نکتهوار و سعی میکنیم از هر جلسه یک نتیجهی مشخّص بگیریم که به هر حال بر آگاهی هر کدام از ما و شما اضافه بکنه و در یک کلام، مفید و مختصر باشه ان شاء الله.
در این جلسه بنده میخوام راجع به یک نکتهی مشخّص صحبت بکنم، راجع به یک مسألهای که واقعاً باعث تأسّف هست، باعث تعجّب هست و انسان رو گاهی به حیرت فرو میبره و اون هم روشهای برخورد دشمنان نهضت مقدّس بازگشت به اسلام با اون هست که همهی این روشها، همهی این اسلوبها، همهی این مَنهجها رو ما میتونیم تحت یک عنوان بگنجانیم و اون هم «عناد» هست، اون هم لجاجت و خیرهسری هست. اون دسته از کسانی رو عرض میکنم که عناد دارند، اون دسته از کسانی که دشمنی میورزن و خصومت دارن با این نهضت؛ نه کسانی که حالا یک سری اختلافات نظری و عقیدتی دارند تو یک سری حوزههایی مثلاً مسائل فقهی، مسائل حتّی اعتقادی و این اختلاف نظرشون رو هم مؤدّبانه و بیحاشیه و به هر حال بدون هر گونه عبور از حریم ادب و اخلاق و نزاکت مطرح میکنند؛ ما اونها مدّ نظرمون نیست.
یک عدّه هستند متأسّفانه که دستهی قابل توجّهی رو تشکیل میدن و اونها هم دشمنان این نهضت هستند؛ خب اینها به لحاظ عملی یک سری برخوردهایی با این نهضت دارن، مثلاً کسانی هستند که وابسته به حکومتها و نهادهای امنیتی هستند؛ میگیرن، میبندن، تهدید میکنن، تعقیب میکنن، حبس میکنن، زجر میدن، شکنجه میدن، خب این کارها رو الان هم دارن انجام میدن؛ بحث من حتی روی این جنبه از قضیه نیست. میخوام در مورد روشهای نظری برخورد با نهضت بازگشت به اسلام صحبت بکنم و این رو در سه عنوان خلاصه میکنم؛ یعنی دشمنان این نهضت با چه روشهایی به لحاظ نظری، از جهت تبلیغی چه روشهایی رو استفاده میکنن برای مقابله با اون و بعد میخوام از این روشها یک نتیجهای بگیرم که خدمت عزیزان عرض خواهم کرد.
نام این روشها رو من مجموعاً خلاصه کردم در سه عنوان و نامش رو گذاشتم «مثلّث شوم عناد» و این سه عنوان و سه روش همگی از یک عنادی، از یک لجاجتی، از یک عداوتی با این نهضت نشأت میگیره و نشانهی خیلی بدی است. این مثلّث عبارتند از: «حاشیهپردازی»، «اتّهامزنی» و «عوامفریبی»؛ اینها خلاصهی همهی رفتارهایی است، خلاصهی همهی برخوردهایی است که اینها تا امروز -به لحاظ نظری عرض کردم- با نهضت بازگشت به اسلام، با برادران و خواهران ما با حامیان حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی داشتند.
منظور از حاشیهپردازی چیه؟ یکی یکی بیاید اینها رو ببینیم منظور چیه، اینها رو توضیح بدم خدمت شما. حاشیهپردازی یعنی این که دشمنان این نهضت سعی میکنن اصل گفتمان، اصل پیام، اون لبّ لُباب نهضت رو تحت الشعاع یک سری بازیهای تبلیغاتی قرار بدن. این رو تحت تأثیر یک سری قصّهها، -نمیدونم- شایعات، حرف و حدیثها، واگویهها و اینها قرار بدن و ذهن مردم رو مشوّش بکنن، حاشیه خلاصه درست بکنن برای این نهضت. یک روز پا میشه یکی از اینها، یکی از این آقایون میگه این نهضت وابسته به اسرائیله، یکی پا میشه میاد میگه وابسته به آمریکاس، یکی میگه که اینها، -نمیدونم- از سفارت انگلیس پول میگیرن، یک روز… هر کس یک چیزی میگه از همین افراد؛ اینها، نمیدونم وهّابی هستند، اینها بهاییان، اینها از دین خارج شدن، اینها تکفیریان، اینها داعشیان، اینها همهاش عبارتهای مختلفی است برای یک روش که همون حاشیهپردازی است، شلوغبازی و شانتاژ و به اصطلاح عامیانه و خودمانی شامورتیبازی است، شارلاتانبازی است. یعنی شما یک حرف اصلی یک مخاطب رو، یک جریان رو میخوای شنیده نشه، میخوای کسی بهش توجه نکنه، شروع میکنی در حاشیه و در اطراف اون قضیه سر و صدا کردن، شلوغکاری درآوردن و به نحوی فضا رو مشوّش میکنی، فضا رو غبارآلود میکنی، آب رو گلآلود میکنی تا کسی ندای اصلی اون جریان یا اون فرد به گوشش نرسه؛ خب این حاشیهپردازیها، این سروصداها روشهایی است که ما امروز داریم میبینیم، اگه شما یک سری بزنید به این سایتها به این پایگاههایی که مخالف هستند، معاند هستند، دارند علیه نهضت تبلیغ میکنند، همگی حرفشون یک چیزه، همگی میخوان بگن آقا! ما این فرد رو میشناسیم، مثلاً منصور هاشمی خراسانی نامش مستعاره ما نام اصلیش رو میشناسیم، این فرد در فلان کشور بوده، دستگیر شده، فرار کرده، اخراجی بوده، چی بوده، شروع میکنن حاشیهسازی و مسألهپردازی میکنن، ذهن مخاطبان رو به یک سمت دیگری میبرن؛ همهی این بهخاطر چیه؟ بهخاطر این که مردم کتاب بازگشت به اسلام رو نخوانن، سخن این عالم بزرگوار رو مطالعه نکنن، بترسند از اینکه برن سراغ این نهضت، برن سراغ این کتاب، چرا؟ چون این حاشیهها ذهنشون رو ناآرام میکنه، این حاشیهها نگرانشون میکنه. خب یکی از مهمترین روشهای اینها همین حاشیهسازی، حاشیهپردازی، شلوغکاری و سر و صدا کردن. این یک ضلع از این مثلث بود.
ضلع دیگرش اتّهامزنی است که البته بخشی از این حاشیهپردازی هم بود؛ یعنی تمرکز میکنن به صورت سیستماتیک و سازمانیافته یک سری دروغهای بزرگی رو جعل میکنند. یک سری حرفهایی رو در مخیّلهی فاسد و آلودهشون آماده میکنن، یک سری سناریوهایی رو طراحی میکنن و اتّهاماتی رو با صدای بلند و با قاطعیت بیان میکنند. خب! این تهمتها و این افتراها و بهتانها هم دقیقاً به همون هدف اول، به همون هدف حاشیهپردازی انجام میشه و به هر حال این صحنه رو شلوغتر میکنه، یک صحنهآرایی بیشتری رو آماده میکنه تا مردم دیگه بیشتر نگران بشن، یعنی بگن جدای از اینکه یک سری حاشیههایی این نهضت داره، اصلاً این نهضت وابسته به فلان جا است، اصلاً این نهضت به دنبال ضربه زدن به شیعه است مثلاً! این نهضت میخواد تنها حکومت شیعه، میخواد مراجع تقلید، اینها رو میخواد نابود بکنه، اینها رو میخواد ساقط بکنه. این اتهامات رو پمپاژ میکنن، این تبلیغات رو پشت سر هم مطرح میکنن تا بالأخره مردم باورشون بشه، تا بالأخره مردم قبول بکنن که این نهضت پس خطرناکه، این کتاب پس ضالّه است، این فرد پس گمراهه، پس میخواد ما رو گمراه بکنه، این نهضت آمده ما رو مثلاً از اسلام زده بکنه، اصلاً از این حرف و حدیثهایی که هیچ ارتباطی با این نهضت نداره و اتفاقاً ویژگی اصلیش هم همینه؛ افراد رو دور میکنه و مانع میشه از مطالعهی اصل پیام این نهضت، چون وقتی مردم پیام این نهضت رو مطالعه بکنن، گفتار نورانی حضرت علامه رو مطالعه بکنن، وقتی نامههای ایشون رو ببینن، میبینن که همهی اینها یک مشت اباطیله، یک مشت اتهام واهی و وقیحانه و رذیلانه است که فقط برای فریب مردم ترتیب داده شده و تنظیم شده و این روشها دقیقاً بهخاطر همینه که مردم رو دور بکنه از مطالعه از مراجعه…. این ضلع دوم بود.
و ضلع سوم هم عوامفریبی است، که خیلی مهمه و خیلی خطرناکه و در طول تاریخ از قضا خیلی از حاکمان مستکبر، خیلی از مستبدین، خیلی از حکومتهای توتالیتر و خودکامه از این عوامفریبی استفاده کردن تا جاییکه یک اصطلاح شده در علوم سیاسی، تا جایی که بعضی از حاکمان عوامفریب رو بهش میگن «حاکمان پوپولیست»، یعنی حاکمان عوامگرا، حاکمانی که سوار بر جهل مردم میشن، حاکمانی که از احساسات ملی مردم، از احساسات ناسیونالیستی مردم، از احساسات حتی ایدئولوژیک و مذهبی مردم سوء استفاده میکنن و این رو برای تقویت قدرت خودشون، برای تحکیم خودشون استفاده میکنن. خب! این عوامفریبی هم نکتهی بسیار مهمی است که اینها دارند ازش استفاده میکنن؛ یعنی میگن نهضت بازگشت به اسلام، مراقب باشید! آمده شیعه رو نابود کنه، آمده مذهب شما رو از میان به دو نیم کنه، آمده شما رو مثلاً مرزهای شما رو –چه میدونم-… آمده آمریکا و اسرائیل رو مسلّط بکنه؛ ببینید، تحریک میکنن احساسات مردم رو و اون رویکردهای عوامانه رو اینها به جنبش میارن و یک عده رو میشورانند علیه این نهضت که همان عوام باشند؛ عوامی که وابسته به مراجع تقلیدشون هستند یا عوامی که دوستدار حاکمانشون هستند، عوامی که مقلّد گذشتگانشون هستند، عوامی که به هر حال مقیّد یا متعصّب به یک مذهب هستند؛ خب همهی اینها المانها و گزینههایی است، و به قول امروزیها آپشنهایی است که اینها دارند استفاده میکنن، دست میذارن روش و میگن نهضت بازگشت به اسلام آمده همهی اینها رو نابود کنه، آمده همهی اینها رو از شما بگیره، پس شما صیانت بکنید از این داشتههاتون، از این عقائدتون، مراقب باشین این نهضت بازگشت به اسلام، این منصور هاشمی خراسانی تهدید بزرگی است بر مذهب شما، تهدید بزرگی است بر اعتقادات شما. این طوری فریب میدن، موجسواری میکنن تا عوام مردم رو، که بیخبرند بندههای خدا، اطلاع ندارن، اینها رو ملتهب میکنن، مشتهای اینها رو گره میکنن و دندانهای اینها رو روی هم میارن تا اینها بشن نیروهای مخالف و نیروهای معاند و نیروهایی که میخوان ریشهی این نهضت اصلاً روی زمین نباشه، در حالی که بیخبرند. خب، کی سوء استفاده میکنه از سادگی اینها، از بیخبری اینها؟ همین گروه معاندین، همین کسانی که صحنهگردانن، همین کسانی که پشت پرده دارن فریبکاری میکنن، با رذالت و با شیطنت، یک عده رو علیه این نهضت دارن میشورانند؛ درحالیکه این عوامفریبی که میکنن، همون طور که نامش روش هست، به هر حال فریب هست، مبتنی بر دروغ محض هست، مبتنی بر خدعه و نیرنگ اینهاست، اینها از اون قماشی هستند، از اون جماعتی هستند که معتقدند برای رسیدن به یک هدف از هر وسیلهای –هر اندازه کثیف و نامشروع هم باشه- میشه استفاده کرد؛ خب این عوامفریبی که اینها میکنن مبتنی بر یک سراب و مبتنی بر کذب هست چون این نهضت نیامده اعتقادات مردم رو نابود بکنه، این نهضت نیامده که به اون چیزهایی که مردم براشون محترم هست توهین بکنه، این نهضت برای اصلاح آمده، برای اتّحاد میان مذاهب آمده، برای دعوت مردم به سوی مولا و امامشون مهدی آمده، همهی این اختلافها، همهی این جنگها، همهی این کشتارها و خونریزیها به خاطر چیست؟ به خاطر بحران حاکمیت است، به خاطر بحران رهبری است؛ «کلُّ حِزبٍ بِما لَدَیهِم فَرِحون»، هر گروهی از مردم به سوی یک حزبی، به سوی یک جناحی، به سوی یک رهبری رفته و اون رهبری که خداوند برای مردم انتخاب کرده رو رها کرده. خب حضرت علامه، ندای ایشان یک ندای رهاییبخش و نجاتبخش هست، چرا باید مردم از این نهضت بترسند و چرا باید گوش به دهان یاوهگویان و این افراد عوامفریب بدهند؟
خب این نهضت آمده مردم رو به سوی تحقّق حاکمیت خداوند دعوت کرده، وظیفه و رسالت و تکلیف ظاهر شدن امام و تحقق حاکمیت امام مهدی رو بر دوش اون ها گذاشته و چه اندازه اکرام کرده مردم رو، چه اندازه نقش اونها رو برجسته و پر رنگ داره نشان میده در ظهور امام مهدی برخلاف فریبکارانی که تا امروز میگفتن ظهور امام بر دوش خداونده و مردم ما هم بهترین مردمن، از مردم کوفه هم بهترن، مردم هیچ تقصیری ندارن در ظهور امام، این امام مهدی علیه السلام هست، خلیفهی خداوند هست که باید ظهور بکنه، وظیفهاش هست و مردم هم تا حالا منتظر بودن، او باید بیاد. خب حضرت علامه آمده حقیقت امر رو که اینها وارونه کرده بودن، تبیین کرده و گفته ظهور بر دوش مردم هست و عدم تحقّق حاکمیت امام، ظاهر نبودن امام مهدی به خاطر این هست که امنیت او تأمین نشده، به خاطر این که مردم به جای حمایت از او از دیگران حمایت کردن.
خب طبیعی است که این گفتمان یک دشمنانی پیدا میکنه، طبیعی است که این روشنگری و این افشاگریی عظیم و سِتُرگ دشمنانی پیدا میکنه و این دشمنان متأسفانه دشمنان حقیری هستند، دشمنان فرومایهای هستند که با این مثلث شوم عناد سعی میکنن مخالفت بکنن، سعی میکنن ضربه بزنن و تمام کارشون هم همون پروژهی دشمنسازی است، تمام کارشون هم اون عملیات روانی است؛ اون حاشیهسازی، اتهامزنی و عوامفریبی بازی با افکار عمومی مردمه، بازی با احساسات مردمه لذا مردم باید هوشیار باشن، مردم باید در جریان باشن، بشناسن اینها رو، ماهیت اینها رو بشناسن و ما به انحاء مختلف و مکرراً دروغهای شاخدار اینها رو افشا کردیم، کسانیکه دروغهای بزرگ میگن دربارهی حضرت علامه و میخوان این طوری با این روش کثیف و با این روش ضد اسلامی و ضد قرآنی میخوان با این نهضت، که نهضت قرآن و نهضت اسلام هست، مقابله بکنند، پس طبیعی است که عزیزان، مخاطبان، مردم ما، مسلمانان باید هم این نهضت رو بشناسن، ماهیتش رو بشناسن؛ با مطالعه، با مراجعه، دست و پای هیچکس رو نبستن؛ کتاب شریف «بازگشت به اسلام»، کتاب شریف «هندسه عدالت»، آثار دیگر، اخیراً کتاب شریف «سبلالسلام» که سخنان زیبا و گرانسنگ حضرت علامه به زبان فارسی، برای فارسیزبانها، همهی سخنان فارسی ایشون در اون گردآوری شده؛ خب همهی عزیزان میتونن برند مطالعه بکنن، چرا دیگران به جای ما فکر بکنند؟! و همین طور دشمنان این نهضت رو باید ما و شما بشناسیم، روشهای اونها رو، حربههای اونها رو.
ما وقتی در تاریخ نگاه میکنیم، میبینیم که در برخورد با همهی جریانهای حق، در برخورد با همهی پیامبران، همهی فرستادگان الهی، همهی حتی امامان اهل بیت، اوصیاء پیامبران، خب همین برخوردها رو دقیقاً انجام دادند. یعنی برای مواجههی با اونها، برای مقابله با اونها، برای معارضه با اونها از کثیفترین روشها، از زشتترین و مشمئزکنندهترین روشها استفاده کردن. خب در برخورد با پیامبران الهی -در قرآن کریم هست- همین حاشیهسازی، همین بهتانزنی، همین عوامفریبی رو انجام دادن. مگر در قرآن نیست که راجع به پیامبران میگفتن چرا فرشتهای همراهش نیست؟ چرا پول نداره؟ چرا باغ نداره؟ چرا دستبندهایی از طلا نداره؟ خب اینها چیزهایی بود که به پیامبران میگفتن، اینها دنبال حاشیه بودن، دنبال اصل مطلب، دنبال اصل پیام، اصل دعوت پیامبران رو نمیگرفتند؛ ذهنهای کج و معوج و متأسفانه ناراستی داشتند. امروز هم همین طوره، امروز هم دنبال حاشیههان، دنبال بهانههان متأسفانه. یا اتّهاماتی که به پیامبران الهی به پیامبر اکرم صلوات الله و سلامه علیه میزدند، بارها و بارها حضرت رو جنزده و ساحر، جادوگر نامیدن، تهمت زدن به اون حضرت که تو این چیزهایی که به ما میگی، این چیزهایی که با نام قرآن و وحی الهی به ما میگی، اینها چیزهایی است که از کسان دیگری یاد گرفتی و پیش یک راهب یهودی بودی، پیش یهودیان بودی، پیش این و آن بودی و اونها به تو یاد دادن، اهل کتاب اینها رو به تو یاد دادن. خب اینها تهمتهای وقیحانه و واهی و بیپایهای بود که به پیامبر خدا زدند. خب عرضم اینه، این روش همهی دشمنان حقّه، کسانی که راهی و زمینهای برای مخالفت و برای ردّ یک سخن حق پیدا نمیکنن پناه میارن به همین موضوعات و در واقع دست و پا میزنند و لگدپراکنی میکنن تا بتونن به نحوی مردم رو پراکنده بکنن و در مورد عوامفریبی هم دقیقاً همین رفتار رو با پیامبران خدا انجام دادن؛ یعنی میگفتند که این آمده که دین آباء و اجداد شما رو بگیره، این آمده که شما رو از سرزمینتون بیرون بکنه؛ ببینید! دقیقاً همون حرفی که مثلاً فرعون میزد با بنیاسرائیل: میگفت این موسی فتنهی جدیدی است که آمده شما را از اون ریشههاتون، از آباء و اجدادتون، از سرزمینتون دور بکنه ببره. خب این چکار میکرد؟ تحریک میکرد مردم رو علیه پیامبر اون زمان و میگفت که این آمده تا با اون چیزهایی برای شما محترمه، تا با اون چیزهایی که شما دوست دارید، تا با اون چیزهایی که شما بهش وابسته هستید، شما رو از اینها بکنه، شما رو از ریشههاتون جدا بکنه. این طوری مردم رو تحریک میکرد و در واقع، یک تصویری از پیامبر خدا ارائه میداد که مثل یک توطئه است، مثل یک دسیسه است. در مورد پیامبر اکرم هم همین طور، راجع به همهی جریانها و حرکتهای حق همیشه دشمنیها به همین شکل بوده، با همین مثلث شوم عناد همراه بوده، معاندین روششون همین بوده.
خب، از همهی آنچه بنده عرض کردم و این مثلث شوم رو باز کردم، تبیین کردم و توضیح دادم، ما یک نتیجهی بسیار مهمی میتونیم بگیریم و اون نتیجه هم این هست که معاندین و دشمنان نهضت مقدس بازگشت به اسلام خلع سلاح هستند، راه دیگری برای مقابله ندارند، چارهی دیگری نمیبینند و از طریق استدلال، به واسطهی احتجاج، با برهان، با حجّت نمیتوانند مقابله بکنند و این اوج حقانیت یک جریان هست که دشمنانش نمیتونن با حجّت، با برهان باهاش مقابله بکنن؛ یا باید فحاشی بکنن، یا باید تهمت بزنن، یا باید بهتان بزنن، یا باید عوامفریبی بکنن، یا باید شلوغکاری بکنن، سر و صدا بکنن، دقیقاً مثل غارغار یک کلاغ که اجازه نمیده صدای دلنشین یک بلبل به گوش شما برسه؛ اما این به این معنا نیست که صدای بلبل بده صدای کلاغ خوبه. روش اینها روش کلاغه، روش در واقع بلندگوهایی است که پر سر و صدا هستند، اون بوقهایی است که گوشخراش هستند و اجازه نمیدن صداهای دلنشین، صداهای زیبا و اصلاحی به گوش ما برسه و این نشان از این داره، نتیجهی عرض من همین هست که این نهضت بحمدالله، به تعبیر حضرت علامه، «برهانش قاطع هست و نورش ساطع هست» و در حقیقت این اوج مظلومیت و غربت و در عین حال حقّانیت این نهضت رو نشون میده که دشمنانی با این روشها، با چنین روشهای حقیر و ناشایست و غیراخلاقی و غیرعلمی سعی در مقابله دارن و تک و توک هم اگر مواردی بوده باشه که حالا یک آقایی پا شده یک مطلبی نوشته یا یک جایی صحبتی کرده سعی کرده به صورت علمی و مستدل و در یک فضای مثلاً دوستانه و با مفاهمه نقد بکنه این نهضت رو، به نحو أحسن پاسخش داده شده و درواقع نتوانسته یک ایراد حتی از این نهضت بگیره و هرکس هر شبههای که مطرح کرده به نحو أحسن پاسخ داده شده. بنابراین دشمنان این نهضت از فرط بزدلی و از فرط ضعف و عجز و از فرط این که سلاحی ندارند، جهازی برای مقابله با این نهضت ندارن، استدلال و احتجاج و این چیزها رو رها کردن و آمدن سراغ سلاح افراد فاسق، آمدن سراغ سلاح دشمنان حق، همون سلاحی که در طول تاریخ همهی اراذل و اوباش، همهی وابستگان به طواغیت، همهی اون عمله و اکره و همهی اون پیاده نظام طواغیت استفاده کردن، دارن از اونها استفاده میکنن. در زمینهی مسائل عملی هم که خب عرض کردم، تعقیب قضائی و تهدید و فشارهای امنیتی و این چیزها هم که هست. خب همهی اینها نشون میده که به هر حال این نهضت، دیر یا زود پیروز میشه؛ چون عاقبت برای پرهیزکاران هست و عاقبت برای صالحان هست و کسانی که به دنبال حق هستند، سخن حق میگن و بر این راه استقامت میکنن، «الَۤذینَ قالوا رَبُۤنا الله ثُمَۤ استَقاموا» تمام حرف این نهضت هم همینه، ما هم میگیم البیعة لله، این نهضت یک نهضت توحیدی است، ما معتقدیم مقتضای توحید این است که حاکمیت برای الله باشد و این حاکمیت رو خداوند برای مهدی علیه السلام خواسته و سایر حاکمیتها باطل و طاغوت و نامشروع هستند و مردم میتوانند و باید زمینهی ظهور و حاکمیت این خلیفهی خداوند رو فراهم بکنن. تمام حرف این نهضت همین هست و این یک سخن حقّه و این یک سخن اصلاحگرانه هست و سخنی است که درواقع میتواند جامعهی ما رو رو به اصلاح و آرامش و ثبات و انشاءالله سعادت و امنیت پیش ببره و از مفاسد و بحرانها و خطراتی که امروز داره اون رو تهدید میکنه ایمن بکنه، منتهی خب، دشمنان این نهضت، همون طور که عرض کردم، چون منافع خودشون رو در خطر دیدن و چون بزرگان و بتهای خودشون رو در خطر میبینن و این نهضت درواقع با این تبر استدلال و تبر حجّت و روشنگری خود به جان بتهای اینها افتاده طبیعتاً اینها از طریق این مثلث شوم، شروع به عناد و لجاجت و دشمنی و لجنپراکنی کردن و چیزعجیبی هم نیست.
بنابراین مجموعهی عرائضم آن شد که ما سعی کردیم در این جلسه یک روششناسی بکنیم و بشناسیم اون حربهها و شگردهای دشمنان این نهضت رو و عناد اونها رو و دیدیم که این مسبوق به سابقه هم هست، با پیامبران الهی هم همین کار رو کردند، لذا عجیب نیست و باید در مقابل این آزارها و دشمنیها استقامت کرد و عاقبت برای پرهیزکاران هست و نتیجهی عرض ما و این جلسهی ما و نکته و درس ما هم این شد که نشان میده اینها دستشون خالی است از استدلال و با احتجاج و برهان، با دلیل نمیتوانند با نهضت مقدس بازگشت به اسلام مقابله بکنن و ان شاء الله همین حاکی از آن است که این نهضت یک حرکت حق هست، به سوی حق دعوت میکنه و پیام او هم پیام روشنی است و دیر یا زود این نهضت به پیروزی خواهد رسید ان شاء الله.
سپاسگزارم از همهی عزیزان که تحمّل کردند و به عرائض من گوش کردند، ان شاء الله که مفید واقع شده باشه.
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته