متن شبهه:
چرا حضرت علامه در کتاب بازگشت به اسلام از احادیث اهل بیت استفاده نکرده است؟ این به آن معناست که ایشان احادیث اهل بیت را اساساً قبول ندارد!
پاسخ به شبهه:
أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
سلام عرض میکنم خدمت دوستان و همراهان همیشگیه گروه تلگرامی سیاهپرچمان خراسان و امیدوارم که همگی در صحت و سلامت باشید.
پیش از هرچیز این ایام سوگواری رو به همهی عزاداران مکتب امام حسین تسلیت عرض میکنم و از خدا میخوام که به ما توفیق شناخت صحیح واقعهی کربلا و اون منش عمیق عاشورائیان که در واقع اطاعت محض از امامشون بود رو به ما بده.
با جلسهی دیگهای از پاسخ به شبهات، سلسله برنامههای پاسخ به شبهات در خدمت شما هستم و ان شاء الله بنا دارم در این جلسه پاسخ به یک شبههای رو در رابطهی با محتوای کتاب بازگشت به اسلام بدهم.
ما در فضای مجازی وقتی با برخی از دوستان صحبت میکنیم یا در فضای حقیقی با بعضیها دیدار میکنیم و با اینها گفتوگو میکنیم اینها میگن چرا حضرت علامه در کتابشون، کتاب بازگشت به اسلام از احادیث اهلبیت استفاده نکردند؟ و در ادامه میگن که این به معنای اینه که ایشون احادیث اهلبیت رو اساساً قبول ندارن. خُب این شبههای هست که این منتقدان میگن؛ حالا بنده برای پاسخ به این شبهه مواردی رو یادداشت کردم که خدمت شما عرض میکنم.
ببینید نکتهی اوّل یا مورد اوّل این هست که این کار که دلیلش مشخصه و اون هم اینه که ببینید! نهضت بازگشت به اسلام برای یک مذهب خاص یا یک ملت خاص نیست، بلکه چترشو برای همهی مسلمونها از هر ملیّت از هر مذهب و هر جا و مکان و منشی باز کرده و روی اونها سایه انداخته. پس طبعاً باید چیزهایی رو برای اثبات حرفش برای اثبات اون گفتمانش و اون پیام اصلیش بگه که مورد تأیید همهی اونهاست و اونچه که مورد تأیید همهی اونها هست چیزی نیست جز قرآن و سنت متواتر پیامبر اکرم و در استعمال عقل سلیم. البته دقت کنید که این مسأله یعنی استفاده از این یقینیات و مسائلی که مورد اشتراک میان تمامی مذاهب اسلامی هست، [نه تنها] اینکه بد نیست، بلکه یک حُسن هست و نشان از آگاهی و تیزبینی این عالم ربّانی جناب منصور هاشمی خراسانی داره؛ چرا که در واقع دعوت مسلمانان به اتّحاد هست، دعوت مسلمانان از همهی ملیّتها و همهی مذهبها به اتّحاد حول اون مشترکات و اون چیزهایی هست که بین همشون مورد اتّفاق هست و بسیار هم زیاده و خداوند هم اساساً به همین دستور داده چنانکه فرموده است: «وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللَّهِ جَميعًا وَلا تَفَرَّقوا»؛ یعنی به حبل الهی به اون ریسمان الهی چنگ بزنید و متفرق نشید. این از نکتهی اول.
خُب نکتهی دوم در مورد این هست که این دوستان شبهه پرداز و شبههپراکن میگن که جناب علامه احادیث ائمهی اهلبیت رو قبول نداره. در رابطه با این مسأله باید بگم که این حرف به غایت بیپایه هست؛ چرا که حضرت علامه بر اساس آیهی قرآنیه تطهیر که حالا بنده متن آیه رو نمیخونم و احتمالاً همهی بزگواران مستحضر هستن کدوم آیه رو منظورم هست و حدیث مشهور و متواتر ثقلین که میان فریقین مورد اتّفاق هست و بسیاری از راویان این رو نقل کردند. بر اساس این دو مورد، عصمت و عدم گمراهی اهلبیت طاهرین رو اثبات کرده و بر اساس قواعد قرآنی و اون متواترات نبوی خلافت اهلبیت و واجب الاطاعه بودن و مفترض الطاعه بودن اونها رو اثبات کرده و طبیعتاً این به معنای اطاعت از اونها در گفتار و کردار هست؛ یعنی در گفته و کردهی اونها ما بایستی مطیع اونها باشیم. پس حضرت علامه هم احادیث قطعی الصدور از اهلبیت طاهرین رو برخلاف این چیزی که این دوستان میگن قبول دارن. حالا در نکتهی انتهایی به این نکته بیشتر میپردازیم و مصادیق این رو هم توضیح میدیم که مشخصتر بشه ان شاء الله.
نکتهی بعدی این هست که ببینید نکتهی خیلی مهمی که ما باید بهش توجه کنیم این هست که بسیاری از احادیثی که در کتاب بازگشت به اسلام فصل چهارم استفاده شده در رابطهی با اثبات شأن و جایگاه اهلبیت و مصادیق اون بزرگواران هست که خوب اگر بخواد از طریق احادیث خودشون اثبات بشه یک دوری حاصل میشه به همین دلیلم هست که حضرت علامه برای اثبات این مسأله، برای اثبات حقّ حاکمیت اهلبیت، برای اثبات اون مصادیق عینی اهلبیت، نه بر اساس احادیث خودشون، بلکه بر مبنای اون قاعدهی قرآنی اولوالارحام و عمومات سنّت متواتر به شکلی فصیح و عالمانه اومدن مسأله رو اثبات کردن که حالا برای اطّلاع بیشتر از این مسأله میتونید فصل چهارم کتاب شریف بازگشت به اسلام رو مطالعه بفرمایید. اگر هم نیازه بنده جزئیتر بگم، دوستان میتونن به بنده یا دیگر دوستان بگن تا صفحات جزئیتر رو در این رابطه خدمت شما عرض کنیم.
اما به عنوان نکتهی آخر و نکتهی پایانی باید خدمت شما بگم که بر خلاف پندار منتقدان کم دقت و بی انصاف نهضت بازگشت به اسلام مبنی بر اینکه هیچ حدیثی از اهل بیت در کتاب شریف بازگشت به اسلام ذکر نشده، بنده میخواستم شما رو ارجاع بدم به یکی از صفحات کتاب بازگشت به اسلام که اتفاقاً به صورت مشخص و عینی به یکی از احادیث اهل بیت اشاره شده. در صفحهی ۱۳۹ کتاب شریف، حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی بعد از توضیحاتی که در رابطه با مصادیق اهل الذکر ارائه میکنن، این جمله رو میفرمایند: «و این قول راجحی است که از علی بن ابی طالب و ابو جعفر باقر نقل شده است» و حالا توی پاورقی هم منابع این حدیث رو ذکر میکن که این مشخصاً یک حدیث هست و استناد به این حدیث هست که حضرت علامه انجام دادن.
اما توی کتاب، توی کتابهای دیگهی حضرت علامه و توی پایگاه ایشون به کرّات از اینگونه احادیث، احادیث پیشوایان اهلبیت استفاده شده که دیگه فکر میکنم همهی عزیزان مستحضر باشن و اینها رو دیده باشن توی بسیاری از پرسش و پاسخها، بسیاری از نقدها، گفتارها و نامههای شریف حضرت علامه اینها هست و در مقام احصاء نیست.
خُب پس خلاصهی بحث ما چی شد؟ این شد که بعضی از دوستان این شبهه رو مطرح میکنن که چرا حضرت علامه از احادیث اهلبیت استفاده نکردن و این به معنای این هست که ایشون احادیث اهلبیت رو قبول ندارند! خُب ما در پاسخ به این مسأله چهارتا نکته رو گوشزد کردیم به این دوستان انشاءالله مورد توجهشون قرار بگیره.
– نکتهی یکم این بود که این کار دلیلش مشخص هست و به دلیل اون روش نهضت بازگشت به اسلام در ایجاد اتّحاد بین مذاهب اسلامی هست. بین همگی مسلمانان هست و لازمهی این هم استفاده از مشترکات میان همشون هست
– نکتهی دوم این بود که حضرت علامه اومدن بر اساس آیهی تطهیر و حدیث ثقلین، عصمت و عدم گمراهی اهلبیت رو ثابت کردن و بر اساس قاعدهی قرآنی اولوالارحام و احادیث متواتر نبوی خلافت اونها رو ثابت کردن. واجبالاطاعه بودن اونها رو ثابت کردن لذا خود ایشون وقتی این رو ثابت میکنن طبیعتاً به حرف خودشون پایبند هستند.
– نکتهی سوم این بود که ما بایستی دقبت کنیم به این نکته که بسیاری از احادیثی که در کتاب شریف بازگشت به اسلام استفاده شده در رابطهی با اثبات شأن و جایگاه و مصادیق اهلبیت هست که خوب استفاده از احادیث خود اهلبیت برای اثبات شأن و جایگاهشون و مصادیق اونها، دور هست و دور هم باطله.
– در نکتهی چهارم هم به این مسأله اشاره کردیم که در کتاب شریف بازگشت به اسلام، اون طور که خدمتتون اشاره کردم در کتاب مناهج الرسول و دیگر کتب حضرت علامه و در پایگاه ایشون به کرّات به احادیث اهلبیت استناد و احتجاج شده لذا این شبهه پایهای در حقیقت نداره.
امیدوارم که از این فایل صوتی استفادهی لازمه رو برده باشید و همهی شما رو به خداوند بزرگ میسپارم و التماس دعا دارم.
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته