یادش به خیر قدیما. یادم میاد چهار پنج ساله که بودم برق
نداشتیم. یادش به خیر، هر شب موقع اذون که میشد مادرم چراغ گردسوز نفتی رو دستمال
میکشیدند و روشن میکردند ولی موقع خواب چراغ ها رو خاموش میکردند تا نفت زیاد
مصرف نشه.
اما یک روزهایی از سال مادرم حتی روزها هم چراغ رو خاموش نمیکرد، من و خواهر و
برادرام دور چراغ گردسوز حلقه میزدیم و با تعجب سوال میکردیم: مامان امروز یادت
رفته چراغ رو خاموش کنی؟ و ایشون با مهر مادرانه شون به همراه لبخندی که روی لب
داشتند میگفتند نه عزیزای دلم، یادم نرفته آخه این روزها و شبها ایام چراغ براته.
همه ما منتظر یک امام مهربونی هستیم که قراره بیان. حالا که زمان ولادت اون آقای
مهربونه ما باید سه شب و سه روز چراغ های خونه مون رو روشن بگذاریم تا اون آقا بدونند
ما منتظرشون هستیم و زودتر بیاند. بیشتر وقتها میدیدم مامان تسبیح دستشون گرفتند و برای ظهور دعا میکنند.
صبح های جمعه دعای ندبه میرفتند وقتی بر میگشتند میدیدم که چشمهاشون از شدت
گریه کاملا سرخ شده. هرشب قبل از خواب و هر روز موقع نماز صبح با همون زبون ساده
به امام سلام میدادند و به امام میگفتند: آقا جان پس کی میای؟
مادرم چند سال پیش روز چهارده شعبان از دنیا رفتند و نیمه
شعبان شد شب اول قبرشون. از اون روز به بعد انتظار مادرم برام یک داغ شد. کاش
مادرم بودند تا بشنوند ندایی را که از شرق عالم بلند شده و میخواد حکومت رو به
امامی برسونه که همه مظلومان عالم انتظارش رو میکشند. کاش مادرم بودند تا کنارشون
بنشینم و براشون کتاب زیبای هندسه عدالت نوشته منصور هاشمی خراسانی رو بخونم و بهشون
بگم میبینی مادر، حکومت مهدی (ع) هم مثل همه حکومت ها دست یافتنیه فقط باید مردم
بخوان. آره دوست من، فقط باید مردم بخوان. امام مهدی (ع) آمدنی نیست آوردنیست فقط
باید مردم بخوان. مثل همه کسانی که مردم خواستند و به حکومت رسوندنشون .
همونطور که در جایی از کتاب هندسه عدالت استاد به شاگرد میفرماید:
«آنچه حکومت انسان کامل را از فهرست نظامهای سیاسیِ واقعی حذف کرده، این توهّم بیاساس بوده است که حکومت او برای مردم دستیافتنی نیست یا به عبارت دیگر، تحقّق آن در اختیار مردم نیست! اما به راستی چرا؟! به چه دلیل؟! با کدامین مدرک علمی، تحقّق حاکمیّت او برای مردم غیرممکن به شمار رفته و در کدامین منبع دینی، از مردم دربارهی آن سلب مسئولیت شده است؟! آیا این چیزی جز یک توهّم شوم و اشتباه بزرگ از قبیل صدها توهّم و اشتباه دیگر بوده که در میان مردم جا افتاده و نهادینه شده است؟! اگر مردم آن اندازه که برای روی کار آوردن این و آن تلاش کردند، برای روی کار آوردن انسان کامل تلاش میکردند هم اکنون او در کار بود. اما مشکل اینجاست که مردم پشت خود را به هرکسی سپردهاند اما و دست خود را به انسان کامل ندادهاند.» [۱]
«آنها هرگز شناخت درستی از مقولهی غيبت و ظهور مهدی نداشتهاند. آن ها مهدی را یک موجود عجيب و دست نيافتني پنداشتهاند كه جدا از جامعه، در جزیرهای خضراء میان بحری أبیَض نشسته است و منتظر است «مصلحت اقتضا كند » تا ظهور نمايد! موجود غیرعادی و دور از دسترسي كه بايد مانند قهرمانان افسانهاي، سوار بر اسبی سفید، ناگهان از لامكاني دور و اسرارآمیز كه كسي نميداند كجاست، بيايد و بشر را نجات دهد و برود!» [۲]
هر وقت کتاب هندسه عدالت رو میخونم یاد مادر چشم انتظارم میافتم، قلبم به درد میاد و اشک از چشمام سرازیر میشه.
فرشته مهربونم جات خیلی خالیه
هدیه کنیم صلواتی رو برای شادی روح همه مادرانی که از دنیا رفتند